1. an optic nerve
عصب بینایی
2. The reason for this is that the optic nerve is a part of the brain.
[ترجمه گوگل]دلیل این امر این است که عصب بینایی بخشی از مغز است
[ترجمه ترگمان]دلیل این امر این است که عصب بینایی بخشی از مغز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The optic theory originated with Einstein.
[ترجمه گوگل]نظریه نوری از انیشتین سرچشمه گرفت
[ترجمه ترگمان]نظریه بینایی از انیشتین سرچشمه گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. A swollen optic nerve found by her optometrist led to the discovery of the tumor.
[ترجمه گوگل]عصب بینایی متورم شده توسط اپتومتریست او منجر به کشف تومور شد
[ترجمه ترگمان]یک عصب آنی بینایی که توسط optometrist پیدا شد، منجر به کشف تومور شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The optic sensors in his visor transmitted the scene through the suit's calculator directly to his brain.
[ترجمه گوگل]حسگرهای اپتیکی در گیره او صحنه را از طریق ماشین حساب کت و شلوار مستقیماً به مغز او مخابره می کردند
[ترجمه ترگمان]سنسورهای نوری در نقاب دارش صحنه را از طریق ماشین حساب s به طور مستقیم به مغزش منتقل کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. She experimented with her new optic, shifting her patch to her right eye and perceiving the world through heat patterns.
[ترجمه گوگل]او با اپتیک جدید خود آزمایش کرد، وصله خود را به چشم راستش منتقل کرد و جهان را از طریق الگوهای گرما درک کرد
[ترجمه ترگمان]او با چشمان جدیدش امتحان کرد، لکه نور خود را به چشم راستش جا داد و دنیا را از طریق الگوهای حرارتی دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Light stimulates the optic nerve.
[ترجمه گوگل]نور عصب بینایی را تحریک می کند
[ترجمه ترگمان]نور عصب بینایی را تحریک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. At the gross anatomical level the optic tract can be seen to terminate in a number of discrete relays in the brainstem.
[ترجمه گوگل]در سطح تشریحی ناخالص، دستگاه بینایی را می توان دید که به تعدادی رله مجزا در ساقه مغز ختم می شود
[ترجمه ترگمان]در سطح تشریحی ناخالص، دستگاه بینایی را می توان دید که در تعدادی از رله های گسسته در the به پایان می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. In a, optic nerve sections were prepared as described in Fig.
[ترجمه گوگل]در a، مقاطع عصب بینایی همانطور که در شکل توضیح داده شده تهیه شد
[ترجمه ترگمان]در یکی از بخش های اعصاب بینایی، همان طور که در شکل توضیح داده شد، آماده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. In addition, fiber optic transmission offers greater security from illegal signal tapping.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، انتقال فیبر نوری امنیت بیشتری را در برابر ضربه زدن غیرقانونی سیگنال ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، انتقال فیبر نوری، امنیت بیشتری را از شنود غیرقانونی سیگنال دریافت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. In some cases the optic nerve fails to develop before birth.
[ترجمه گوگل]در برخی موارد عصب بینایی قبل از تولد رشد نمی کند
[ترجمه ترگمان]در برخی موارد، عصب بینایی قبل از تولد نمی تواند رشد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Optic nerves pass from the retina to the central cortex of the brain.
[ترجمه گوگل]اعصاب بینایی از شبکیه به قشر مرکزی مغز عبور می کنند
[ترجمه ترگمان]اعصاب Optic از شبکیه چشم به قشر مرکزی مغز منتقل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Halcyon and Regina are the winter barleys with Optic put in after late-lifted sugar beet.
[ترجمه گوگل]هالسیون و رجینا جوهای زمستانه با اپتیک هستند که بعد از چغندرقند دیر برداشت می شوند
[ترجمه ترگمان]Halcyon و رجینا the در فصل زمستان با Optic in پس از تولید چغندر قند، در زمستان به سر می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Links also occur between the two optic lobes and run from the medial part of the protocerebrum to each medulla separately.
[ترجمه گوگل]پیوندها نیز بین دو لوب بینایی ایجاد می شوند و از قسمت داخلی پروتوسربروم به هر مدولا به طور جداگانه کشیده می شوند
[ترجمه ترگمان]پیوندها نیز بین دو بخش بینایی رخ می دهد و از بخش مرکزی of تا هر medulla جداگانه انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The optic nerves were studied after 2 days.
[ترجمه گوگل]اعصاب بینایی پس از 2 روز بررسی شد
[ترجمه ترگمان]اعصاب بینایی بعد از ۲ روز مورد مطالعه قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید