فعل ناگذر ( intransitive verb )حالات: opts, opting, opted
• : تعریف: to decide; choose (usu. fol. by for or an infinitive). • مترادف: choose, elect • مشابه: decide, pick, select, settle on
- She opted for the car with front-wheel drive.
[ترجمه گوگل] او ماشینی با دیفرانسیل جلو را انتخاب کرد [ترجمه ترگمان] او ماشین را با حرکت چرخ های جلو انتخاب کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
- We've informed the landlord that we are opting to extend our lease.
[ترجمه گوگل] ما به صاحبخانه اطلاع داده ایم که تصمیم به تمدید اجاره نامه خود داریم [ترجمه ترگمان] ما به صاحب مسافرخانه اطلاع دادیم که می خواهیم اجاره نامه را تمدید کنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. opt out (of)
ترجیح ندادن،از انجام کاری صرفنظر کردن
2. If you give me an ice cream choice, I'll opt for chocolate.
[ترجمه گوگل]اگر بستنی به من بدهید، شکلات را انتخاب می کنم [ترجمه ترگمان]اگه یه انتخاب بستنی بهم بدی، من برای شکلات انتخاب میشم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Our cheerleaders plan to opt for new sweaters.
[ترجمه گوگل]تشویق کنندگان ما قصد دارند ژاکت های جدید را انتخاب کنند [ترجمه ترگمان]تشویق کنندگان ما برای انتخاب پولیورها و لباس های پشمی جدید برنامه ریزی می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. On Friday, three of my buddies will opt to go into the navy.
[ترجمه گوگل]روز جمعه، سه نفر از دوستان من رفتن به نیروی دریایی را انتخاب می کنند [ترجمه ترگمان]روز جمعه، سه نفر از دوستانم وارد نیروی دریایی می شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Under the agreement the Vietnamese can opt out at any time.
[ترجمه فردین محمدپناه] بر اساس این توافق، ویتنامی ها می توانند هر زمان که بخواهند از این توافق انصراف دهند
|
[ترجمه گوگل]بر اساس این توافق، ویتنامیها میتوانند هر زمان که بخواهند از این توافق انصراف دهند [ترجمه ترگمان]تحت این قرارداد، ویتنامی ممکن است هر زمانی را برگزیند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The government has been encouraging individuals to opt out of the state pension scheme.
[ترجمه گوگل]دولت افراد را تشویق کرده است که از طرح بازنشستگی دولتی خارج شوند [ترجمه ترگمان]دولت افراد را تشویق کرده است که از طرح بازنشستگی دولت کناره گیری کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. People still opt for monogamy and marriage.
[ترجمه گوگل]مردم هنوز تک همسری و ازدواج را انتخاب می کنند [ترجمه ترگمان]مردم هنوز هم ازدواج و ازدواج را انتخاب می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. To opt out at this moment would be quite irrational.
[ترجمه سمیه راستگو] انصراف دادن در این لحظه غیر منطقی است.
|
[ترجمه گوگل]انصراف در این لحظه کاملا غیر منطقی خواهد بود [ترجمه ترگمان]برای انتخاب شدن در این لحظه کاملا غیرمنطقی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. If the banks opt to pull the rug from under the ill-fated project, it will go into liquidation.
[ترجمه گوگل]اگر بانک ها تصمیم بگیرند که قالیچه را از زیر پروژه بد بخت بیرون بکشند، این پروژه به مرحله انحلال می رود [ترجمه ترگمان]اگر بانک ها تمایل به کشیدن فرش از زیر این پروژه بداقبال را به خود بگیرند، این کار به منحل کردن آن ادامه خواهد داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Many students opt for business studies simply because it sounds like a passport to a good job.
[ترجمه گوگل]بسیاری از دانشجویان صرفاً به این دلیل که مانند پاسپورت یک شغل خوب به نظر می رسد، تحصیلات بازرگانی را انتخاب می کنند [ترجمه ترگمان]بسیاری از دانش آموزان صرفا به این دلیل که یک گذرنامه برای یک شغل خوب به نظر می رسد، مطالعات تجاری را انتخاب می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. I think I'll opt out of this game.
[ترجمه ستایش] فکر کنم من این بازی را انتخاب کنم
|
[ترجمه گوگل]فکر می کنم از این بازی انصراف بدهم [ترجمه ترگمان]فکر کنم این بازی رو کنسل کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Employees may opt out of the company's pension plan.
[ترجمه گوگل]کارمندان ممکن است از طرح بازنشستگی شرکت انصراف دهند [ترجمه ترگمان]کارمندان ممکن است طرح بازنشستگی شرکت را انتخاب کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Half of California's deceased opt for cremation.
[ترجمه گوگل]نیمی از متوفیان کالیفرنیا سوزاندن مرده را انتخاب کردند [ترجمه ترگمان]نیمی از افراد متوفی کالیفرنیا، سوزاندن آن را انتخاب کرده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He didn't exactly opt out because he never opted in.
[ترجمه گوگل]او دقیقاً انصراف نداد زیرا هرگز شرکت نکرد [ترجمه ترگمان]او دقیقا به این دلیل انتخاب نکرد که او هیچ وقت قبول نکرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. To keep the cost down, opt for a basic model.
[ترجمه گوگل]برای کاهش هزینه، یک مدل پایه را انتخاب کنید [ترجمه ترگمان]برای پایین نگه داشتن هزینه، یک مدل ساده را انتخاب کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. Many say that, given a choice, they would opt for a holiday to put the pep back in their lives.
[ترجمه گوگل]بسیاری می گویند که با داشتن یک انتخاب، تعطیلات را انتخاب می کنند تا این عطر را به زندگی خود بازگردانند [ترجمه ترگمان]بسیاری می گویند که با توجه به یک انتخاب، آن ها یک تعطیلی را انتخاب می کنند تا آن ها را در زندگی خود نگه دارند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. These are the clothes which you can opt for.
[ترجمه گوگل]اینها لباس هایی هستند که می توانید انتخاب کنید [ترجمه ترگمان]اینها لباس هایی هستند که شما می توانید انتخاب کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
18. Most people opt for buying their own homes rather than renting them.
[ترجمه گوگل]اکثر مردم ترجیح می دهند خانه های خود را به جای اجاره خانه بخرند [ترجمه ترگمان]اغلب افراد ترجیح می دهند به جای اجاره خانه، خانه خود را بخرند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
انتخاب کردن (فعل)
single, choose, chap, elect, select, opt, pick out, wale
برگزیدن (فعل)
single, choose, designate, pick, elect, select, put up, opt, pick over, prefer
انگلیسی به انگلیسی
• not mandatory, left to one's individual discretion, not required choose; prefer if you opt for something, you choose it. if you opt to do something, you choose to do it. if you opt out of something, you choose not to be involved in it.
پیشنهاد کاربران
Option = گزینه Opt = انتخاب کردن I decided to opt for the cheaper option. - تصمیم گرفتم گزینه ارزان تر را انتخاب کنم.
انتخاب کردن، برگزیدن
Opt = choose = pick = decide to choose to take or not to take a particular course of action انتخاب کردن، برگزیدن تصمیم گرفتن opt for/against something After graduating she opted for a career in music. ... [مشاهده متن کامل]
After a lot of thought, I opted against buying a motorbike. Opt out ( of something ) 1. to choose not to take part in something 2. to choose not to be under the control of the local authority 1. انصراف دادن، کناره گیری کردن، صرف نظر کردن، منصرف شدن 2. امتناع کردن از انجام کاری، قبول نکردن کاری Under the agreement the Vietnamese can opt out at any time. بر اساس این توافق، ویتنامی ها می توانند هر زمان که بخواهند از این توافق انصراف دهند. To opt out at this moment would be quite irrational. کناره گیری در این لحظه کاملا غیر منطقی خواهد بود I think I'll opt out of this game. فکر میکنم که از بازی کنار بکشم. Opt in ( to something ) = participate = join to choose to be part of a system or an agreement شرکت کردن، ملحق شدن، عضو شدن ( به دلخواه ) Participants can opt in to the study by signing the consent form.
Optional
یعنی انتخاب کردن، ترجیع دادن و طبق گفته دیکشنری انختاب کردن از بین تعداد زیادی از انتخاب ها. یه مثال براتون بزنم. ماینکرافت یه مود داره به نام optifine. اگر جداش کنیم: opt i fine انتخاب میکنم خوب باشم. ترجیح میدم خوب باشم. و . . . . کیف کردی مثالو؟😁
Choice
انتخاب کردن، برگزیدن، ترجیح دادن
That's why i opted to learn Spanish : به همین خاطره که من اسپانیایی رو برای یادگیری انتخاب کردم
To choose one thing rather than another
به نقل از هزاره: تصمیم گرفتن ( که )
select
واژه opt در نام کاربرای کاربران تلگرام ٬مخفف optometrist یا همان بینایی سنج است .