oppressiveness


ستم آمیزی، جفا کاری، دشواری، گرانی، سختی

جمله های نمونه

1. These deep colours have an oppressiveness which is neither cloying nor mournful but richly potent.
[ترجمه گوگل]این رنگ‌های عمیق، ظلم‌آمیزی دارند که نه مات‌انگیز است و نه غم‌انگیز، بلکه بسیار نیرومند است
[ترجمه ترگمان]این رنگ های عمیق که نه دردناک است و نه دردناک است، بلکه خیلی نیرومند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. There is a brooding oppressiveness here that induces a feeling of unease.
[ترجمه گوگل]در اینجا یک ظلم و ستم وجود دارد که باعث ایجاد احساس ناراحتی می شود
[ترجمه ترگمان]در اینجا کسی هست که احساس ناراحتی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In recent years, the oppressiveness of the occupation has only gotten worse.
[ترجمه گوگل]در سال های اخیر، ظلم و ستم اشغال تنها بدتر شده است
[ترجمه ترگمان]در سال های اخیر، استعمار زدایی تنها بدتر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There was a brooding oppressiveness in the air that seemed to bode something.
[ترجمه گوگل]ظلم و ستم غم انگیزی در هوا وجود داشت که به نظر می رسید چیزی را نوید می داد
[ترجمه ترگمان]در هوا صدایی بود که به نظر می آمد نشانه چیزی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They were very aware of the oppressiveness of the institution, but they saw it as an inevitability.
[ترجمه گوگل]آنها از ظلم و ستم این نهاد بسیار آگاه بودند، اما آن را امری اجتناب ناپذیر می دانستند
[ترجمه ترگمان]آنان از oppressiveness این موسسه آگاه بودند، اما آن را چون جبر می دیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The first fresh tang of autumn, after the summer's oppressiveness, seemed like a symbol in nature of his rescue and release from fever and death.
[ترجمه گوگل]اولین طناب تازه پاییز، پس از ظلم و ستم تابستان، در ماهیت نمادی از نجات و رهایی او از تب و مرگ بود
[ترجمه ترگمان]نخستین tang تازه پاییز، پس از the تابستان، مانند یک نماد در طبیعت نجاتش و رهایی از تب و مرگ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A result of Boudicca's rebellion was that the Romans strengthened their military presence in Britain and lessened the oppressiveness of their rule.
[ترجمه گوگل]نتیجه شورش بودیکا این بود که رومیان حضور نظامی خود را در بریتانیا تقویت کردند و از ظلم حکومت خود بکاهند
[ترجمه ترگمان]نتیجه شورش Boudicca این بود که رومیان حضور نظامی خود را در بریتانیا مستحکم کردند و the حکومت خود را کاهش دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Tao, known for exploring serious topics, was nominated for his album "The Great Leap 200 " In one track on the album, "Ghost, " he examines the oppressiveness of city living.
[ترجمه گوگل]تائو که به کاوش در موضوعات جدی شهرت دارد، برای آلبوم خود "جهش بزرگ 200" نامزد شد و در یکی از آهنگ های آلبوم "شبح" به بررسی ظلم زندگی شهری می پردازد
[ترجمه ترگمان]تائو، که به خاطر کشف موضوعات جدی مشهور است، برای آلبوم \"The Great ۲۰۰\" در یک مسیر در آلبوم \"روح\" نامزد شد و the زندگی شهری را بررسی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Today that e-mail message rarely lands in in-boxes, and when it's cited, it's mostly to show the oppressiveness of spam.
[ترجمه گوگل]امروزه آن پیام ایمیل به ندرت در صندوق‌های داخلی قرار می‌گیرد، و زمانی که به آن ارجاع داده می‌شود، بیشتر برای نشان دادن ظالمانه بودن هرزنامه است
[ترجمه ترگمان]امروزه، پیام ایمیل به ندرت در داخل جعبه ها فرود می آید، و زمانی که گفته می شود، اغلب این پیام اسپم بودن را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• suppression; tyranny, despotism; dictatorship; distressfulness, burdensomeness, onerousness, weightiness

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : oppress
✅️ اسم ( noun ) : oppression / oppressor / oppressiveness
✅️ صفت ( adjective ) : oppressed / oppressive
✅️ قید ( adverb ) : oppressively

بپرس