oppositely


روبروی هم، مقابل هم، بطورمخالف یا متضاد

جمله های نمونه

1. Oppositely, when we are happy, we often choose to wear brightly colored clothes.
[ترجمه گوگل]برعکس، زمانی که شاد هستیم، اغلب لباس‌های رنگارنگ را انتخاب می‌کنیم
[ترجمه ترگمان]وقتی ما خوشحال هستیم، اغلب انتخاب می کنیم که لباس هایی بارنگ های روشن بپوشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. An electrostatic generator having oppositely rotating mica or glass disks with metal carriers on which charges are produced by induction, used chiefly as a demonstration apparatus.
[ترجمه گوگل]یک ژنراتور الکترواستاتیک دارای دیسک‌های میکا یا شیشه‌ای در حال چرخش مخالف با حامل‌های فلزی که بارها بر روی آن‌ها توسط القاء تولید می‌شوند، عمدتاً به عنوان یک دستگاه نمایش استفاده می‌شود
[ترجمه ترگمان]یک ژنراتور الکترواستاتیک دارای mica چرخان و یا دیسک های شیشه ای با حامل های فلزی که به وسیله القای تولید می شوند، عمدتا به عنوان دستگاه نمایش استفاده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Oppositely heavier or high - density particles just rolled along the air distributor plate until arriving the exit.
[ترجمه گوگل]ذرات سنگین تر یا با چگالی بالا در امتداد صفحه توزیع کننده هوا تا رسیدن به خروجی غلتیدند
[ترجمه ترگمان]oppositely ذرات با چگالی بالا و یا چگالی بالا در امتداد صفحه پخش هوا قرار گرفتند تا ورود به خروجی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Security is a term that oppositely, there is no information systems that are absolutely safe.
[ترجمه گوگل]امنیت اصطلاحی است که برعکس، هیچ سیستم اطلاعاتی کاملاً ایمن وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]امنیت اصطلاحی است که متضاد، هیچ سیستم اطلاعاتی وجود ندارد که کاملا ایمن باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Oppositely, the age is older, the mind is maturer. but sometimes we still yearn our days of juvenscence.
[ترجمه گوگل]برعکس، سن بزرگتر است، ذهن بالغ تر است اما گاهی اوقات ما هنوز در آرزوی روزهای جوانی خود هستیم
[ترجمه ترگمان]oppositely، پیری is است اما بعضی اوقات ما هنوز days our را دوست داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The battery includes a cathode and an anode oppositely arranged with a separator in between, and an electrolytic solution.
[ترجمه گوگل]باتری شامل یک کاتد و یک آند است که به طور متضاد با یک جداکننده در میان قرار گرفته اند و یک محلول الکترولیتی
[ترجمه ترگمان]باتری شامل کاتد و آند است که با یک جداکننده در بین، و یک محلول الکترولیتی مرتب شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The excited gas is beamed into the oppositely directed cones like two giant searchlights.
[ترجمه گوگل]گاز برانگیخته مانند دو نورافکن غول‌پیکر به مخروط‌های جهت مخالف پرتو می‌شود
[ترجمه ترگمان]گاز جذب شده به سمت the هدایت می شود و مثل دو نور افکن عظیم الجثه به سمت cones هدایت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Oppositely, as to those purifying souls, the older, the stronger of their belief.
[ترجمه گوگل]در مقابل، در مورد آن دسته از روح های پاک کننده، هر چه پیرتر، اعتقاد آنها قوی تر است
[ترجمه ترگمان]oppositely، همان گونه که آن جان های طاهر، قدیمی تر، قوی تر اعتقاد آنان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Oppositely, I think the AD of Dumex powdered milk is a perfect originality.
[ترجمه گوگل]برعکس، من فکر می کنم AD شیر خشک Dumex یک اصالت کامل است
[ترجمه ترگمان]به نظر من بعد از میلاد به بعد از میلاد پودر شیر خشک یک اصالت کامل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Heating stretching pipe hanger should be fixed oppositely to the direction of the thermal expansion.
[ترجمه گوگل]آویز لوله کششی گرمایشی باید برخلاف جهت انبساط حرارتی ثابت شود
[ترجمه ترگمان]گرم کن لوله کششی باید نسبت به جهت انبساط حرارتی کاملا مخالف و مخالف باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Independence travel, from Cambodia to Vietnam or oppositely. And Phnom Penh to Angkor, Saigon to Honai.
[ترجمه گوگل]سفر استقلال، از کامبوج به ویتنام یا برعکس و پنوم پن به آنگکور، سایگون به هونای
[ترجمه ترگمان]سفر استقلال، از کامبوج تا ویتنام یا مخالف و پنوم پن به (انگکور)، سایگون گرفته تا Honai
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Electrostatic filters charge the incoming air so that the particles stick to an oppositely charged screen.
[ترجمه گوگل]فیلترهای الکترواستاتیک هوای ورودی را شارژ می کنند تا ذرات به صفحه ای با بار مخالف بچسبند
[ترجمه ترگمان]فیلترهای الکترواستاتیک هوای ورودی را شارژ می کنند به طوری که ذرات به یک صفحه کنترل مخالف متصل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Charged residues are only occasionally found in the interior, where they form hydrogen bonds to oppositely charged residues or main-chain atoms.
[ترجمه گوگل]بقایای باردار فقط گاهی در فضای داخلی یافت می شوند، جایی که پیوندهای هیدروژنی را با باقی مانده های باردار مخالف یا اتم های زنجیره اصلی تشکیل می دهند
[ترجمه ترگمان]پسماندهای باردار فقط گاهی در داخل کشور یافت می شوند، جایی که آن ها پیوندهای هیدروژنی را به باقی مانده یا اتم های زنجیره اصلی تقسیم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] متقابلا

انگلیسی به انگلیسی

• in an opposite way; in an opposite position; in opposition

پیشنهاد کاربران

بپرس