1. He was accused of commercial opportunism.
 [ترجمه گوگل]او به اپورتونیسم تجاری متهم شد 
[ترجمه ترگمان]وی به فرصت طلبی بازرگانی متهم شد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
2. He accused the diary's publishers of blatant opportunism.
 [ترجمه گوگل]او ناشران دفتر خاطرات را به فرصت طلبی آشکار متهم کرد 
[ترجمه ترگمان]او ناشران این دفتر را با فرصت طلبی آشکار متهم کرد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
3. Opportunism consists of sacrificing fundamental interests in order to gain temporary, partial benefits.
 [ترجمه گوگل]اپورتونیسم شامل قربانی کردن منافع اساسی برای به دست آوردن منافع موقت و جزئی است 
[ترجمه ترگمان]opportunism شامل قربانی کردن منافع اساسی به منظور به دست آوردن منافع موقتی و نسبی است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
4. That sums up the cynical hypocrisy and political opportunism of Labour.
 [ترجمه گوگل]این نفاق بدبینانه و اپورتونیسم سیاسی حزب کارگر را خلاصه می کند 
[ترجمه ترگمان]این مبلغ، ریاکاری و فرصت طلبی سیاسی حزب کارگر را جبران می کند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
5. Opportunism is claimed to be particularly relevant to the implementation of decisions.
 [ترجمه گوگل]ادعا می شود که فرصت طلبی به ویژه با اجرای تصمیمات مرتبط است 
[ترجمه ترگمان]ادعا می شود که opportunism به طور خاص مربوط به اجرای تصمیمات است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
6. Endara criticized Arias's decision as political opportunism, claiming that he intended preparing his candidature for the 1994 presidential elections.
 [ترجمه گوگل]اندرا از تصمیم آریاس به عنوان فرصت طلبی سیاسی انتقاد کرد و مدعی شد که او قصد دارد نامزدی خود را برای انتخابات ریاست جمهوری سال 94 آماده کند 
[ترجمه ترگمان]Endara از تصمیم arias به عنوان فرصت طلبی سیاسی انتقاد کرد و ادعا کرد که قصد دارد نامزدی خود را برای انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۹۹۴ آماده کند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
7. This, to us, highlights the opportunism of this conference in failing to address the pressing basic issues which confront women.
 [ترجمه گوگل]این برای ما، فرصت طلبی این کنفرانس را در عدم رسیدگی به مسائل اساسی مبرمی که با زنان مواجه است، برجسته می کند 
[ترجمه ترگمان]این موضوع، برای ما، فرصت طلبی این کنفرانس را در ناتوانی در پرداختن به مسایل اساسی اساسی که با زنان رو به رو می شوند، برجسته می کند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
8. A different view of royal opportunism can be seen in the confirmation of charters for leading monasteries outside the demesne.
 [ترجمه گوگل]دیدگاه متفاوتی از فرصتطلبی سلطنتی را میتوان در تأیید منشور برای صومعههای پیشرو در خارج از دمزنه مشاهده کرد 
[ترجمه ترگمان]دیدگاه متفاوتی از فرصت طلبی پادشاه را می توان در تایید of برای صومعه های پیشرو در خارج از the دید 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
9. It is blatant, undisguised opportunism by management, showing preference for what can be done, rather than what should be done.
 [ترجمه گوگل]این یک فرصت طلبی آشکار و پنهان از سوی مدیریت است که ترجیح می دهد آنچه را که می توان انجام داد، به جای آنچه که باید انجام داد 
[ترجمه ترگمان]بدون آشکار بودن فرصت طلبی توسط مدیریت، نشان دادن اولویت برای آنچه که می تواند انجام شود، به جای آنچه که باید انجام شود 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
10. Etiquette became debauchery but opportunism still fuelled the conversation.
 [ترجمه گوگل]آداب معاشرت به هرزگی تبدیل شد، اما فرصت طلبی همچنان به گفتگو دامن می زد 
[ترجمه ترگمان]اتیکت به هرزگی تبدیل شد، اما فرصت طلبی هنوز این گفتگو را تحریک می کرد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
11. The Republicans, still angered by the Bridgeport opportunism that cheated them of a seat, made Daley suffer for it.
 [ترجمه گوگل]جمهوریخواهان که هنوز از فرصتطلبی بریجپورت که آنها را فریب داد، خشمگین بودند، دیلی را به خاطر آن رنج برد 
[ترجمه ترگمان]جمهوری خواهان، که هنوز از the Bridgeport که آن ها را از یک صندلی فریب داده بودند، خشمگین بودند، دلی را برای این کار رنج برد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
12. There was certainly more to it than mere opportunism.
 [ترجمه گوگل]مطمئناً چیزی بیش از فرصت طلبی صرف در آن وجود داشت 
[ترجمه ترگمان]قطعا بیش از یک مبارز وجود داشت 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
13. Opportunism is a devious kind of self-interested behaviour.
 [ترجمه گوگل]اپورتونیسم نوعی رفتار منفعت طلبانه است 
[ترجمه ترگمان]opportunism نوعی رفتار devious است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
14. In general, opportunism rather than predetermination is the key.
 [ترجمه گوگل]به طور کلی، فرصت طلبی به جای از پیش تعیین کردن، کلید اصلی است 
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، فرصت طلبی به جای تصمیم گیری، کلید است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید