opportuneness

معنی: سازگاری

معانی دیگر: بحایی، بجا بودن، موقعیت، موقع بودن، مورد مناسب

مترادف ها

سازگاری (اسم)

suitability, compatibility, amenability, adaptability, fitness, opportuneness, salubrity, pliability

• suitableness, appropriateness; timeliness, quality of occurring at the proper time

پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید