1. Algetic ophthalmoplegia manifested the enlargement of cavernous sinus and enhancement of oculomotor nerve.
[ترجمه گوگل]افتالمپلژی آلژتیک بزرگ شدن سینوس کاورنوس و تقویت عصب چشمی حرکتی را نشان داد
[ترجمه ترگمان]Algetic ophthalmoplegia توسعه سینوس حفره ای و افزایش عصب oculomotor را نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Algetic ophthalmoplegia توسعه سینوس حفره ای و افزایش عصب oculomotor را نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Master: classification and manifestation of ophthalmoplegia.
[ترجمه گوگل]کارشناسی ارشد: طبقه بندی و تظاهرات افتالمپلژی
[ترجمه ترگمان]استاد: طبقه بندی و تجلی of
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]استاد: طبقه بندی و تجلی of
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. ConclusionDespite the complexity of causes for ophthalmoplegia, we should carefully analyze the clinical features of these patients.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری علیرغم پیچیدگی علل افتالمپلژی، ما باید ویژگی های بالینی این بیماران را به دقت بررسی کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید به دقت ویژگی های بالینی این بیماران را بررسی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما باید به دقت ویژگی های بالینی این بیماران را بررسی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Besides ophthalmoplegia, 3 had orbicularis weakness, 1 had mind dysphagia, 1 had mind limb weakness.
[ترجمه گوگل]علاوه بر افتالمپلژی، 3 نفر دارای ضعف اربیکولاریس، 1 نفر دیسفاژی ذهنی، 1 نفر ضعف اندام ذهنی داشتند
[ترجمه ترگمان]از آن گذشته، از آن گذشته، سه تن ضعف عصبی داشتند، یک نقطه ضعفی در ذهن داشت که یک نقطه ضعفی در مغز داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از آن گذشته، از آن گذشته، سه تن ضعف عصبی داشتند، یک نقطه ضعفی در ذهن داشت که یک نقطه ضعفی در مغز داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Internuclear ophthalmoplegia was unilateral in 136 of the infarct cases (87%), 38 of those with multiple sclerosis (27%), and 48 of the unusual cases (42%).
[ترجمه گوگل]افتالموپلژی بین هسته ای در 136 مورد از موارد انفارکتوس (87%)، 38 مورد از مبتلایان به مولتیپل اسکلروزیس (27%) و 48 مورد غیر معمول (42%) یک طرفه بود
[ترجمه ترگمان]Internuclear ophthalmoplegia در ۱۳۶ مورد از the (۸۷ درصد)، ۳۸ مورد از افراد مبتلا به اسکلروز چندگانه (۲۷ %)، و ۴۸ مورد از موارد غیرمعمول (۴۲ %)یک جانبه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Internuclear ophthalmoplegia در ۱۳۶ مورد از the (۸۷ درصد)، ۳۸ مورد از افراد مبتلا به اسکلروز چندگانه (۲۷ %)، و ۴۸ مورد از موارد غیرمعمول (۴۲ %)یک جانبه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Systemic steroid therapy was effective for painful ophthalmoplegia.
[ترجمه گوگل]درمان با استروئید سیستمیک برای افتالمپلژی دردناک موثر بود
[ترجمه ترگمان]درمان steroid سیستمیک برای ophthalmoplegia دردآور موثر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]درمان steroid سیستمیک برای ophthalmoplegia دردآور موثر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Objective To improve diagnoses and treatment of painful ophthalmoplegia syndrome and study possible etiology of the syndrome.
[ترجمه گوگل]هدف: بهبود تشخیص و درمان سندرم افتالمپلژی دردناک و بررسی علل احتمالی این سندرم
[ترجمه ترگمان]هدف بهبود تشخیص و درمان سندرم دردناک ophthalmoplegia و بررسی etiology ممکن این سندروم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هدف بهبود تشخیص و درمان سندرم دردناک ophthalmoplegia و بررسی etiology ممکن این سندروم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. A 24-year-old male suffered from acute-onset right-sided hemiparesis, dysarthria, and ophthalmoplegia in February 200
[ترجمه گوگل]یک مرد 24 ساله در فوریه 200 از همی پارزی سمت راست، دیزآرتری و افتالمپلژی با شروع حاد رنج می برد
[ترجمه ترگمان]مرد ۲۴ ساله از onset sided، dysarthria و ophthalmoplegia در فوریه ۲۰۰ رنج می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مرد ۲۴ ساله از onset sided، dysarthria و ophthalmoplegia در فوریه ۲۰۰ رنج می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Methods Electroacupunctue combined with acupoint-injection was used for treatment of 32 cases of ophthalmoplegia induced by trauma, and western drug for 32 cases as control group.
[ترجمه گوگل]روشها برای درمان 32 مورد افتالموپلژی ناشی از تروما از طب سوزنی الکتریکی همراه با تزریق نقطهی طب سوزنی و برای 32 مورد از داروی غربی به عنوان گروه کنترل استفاده شد
[ترجمه ترگمان]روش های ترکیب با تزریق acupoint برای درمان ۳۲ مورد of القا شده توسط ضربه روحی و دارو غربی برای ۳۲ مورد به عنوان گروه کنترل استفاده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]روش های ترکیب با تزریق acupoint برای درمان ۳۲ مورد of القا شده توسط ضربه روحی و دارو غربی برای ۳۲ مورد به عنوان گروه کنترل استفاده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Objective To investigate the etiology, diagnosis and treatment of painful ophthalmoplegia syndrome.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی علت، تشخیص و درمان سندرم افتالمپلژی دردناک
[ترجمه ترگمان]هدف تحقیق درباره علت، تشخیص و درمان سندرم دردناک ophthalmoplegia
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هدف تحقیق درباره علت، تشخیص و درمان سندرم دردناک ophthalmoplegia
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Purpose To investigate the clinical pathologic features of chronic progressive ophthalmoplegia ( CPEO ).
[ترجمه گوگل]هدف بررسی ویژگی های پاتولوژیک بالینی افتالمپلژی پیشرونده مزمن (CPEO)
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی ویژگی های pathologic بالینی of های پیشرو مزمن (CPEO)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی ویژگی های pathologic بالینی of های پیشرو مزمن (CPEO)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Objective Scapulohumeral type spinal muscular atrophy is a rare disorder. We report a new family with ophthalmoplegia, dropped head syndrome and sensorineural deafness.
[ترجمه گوگل]آتروفی عضلانی نخاعی نوع اسکاپولوهومرال عینی یک اختلال نادر است ما یک خانواده جدید با افتالموپلژی، سندرم افتادگی سر و ناشنوایی حسی عصبی را گزارش می کنیم
[ترجمه ترگمان]Objective Scapulohumeral عضلانی ستون فقرات یک اختلال نادر است ما یک خانواده جدید با ophthalmoplegia، سندروم dropped و ناشنوایی sensorineural را گزارش می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Objective Scapulohumeral عضلانی ستون فقرات یک اختلال نادر است ما یک خانواده جدید با ophthalmoplegia، سندروم dropped و ناشنوایی sensorineural را گزارش می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Objective:To study the clinical character and treatment of diabetic ophthalmoplegia.
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه خصوصیات بالینی و درمان افتالمپلژی دیابتی
[ترجمه ترگمان]هدف: مطالعه شخصیت بالینی و درمان ophthalmoplegia دیابتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هدف: مطالعه شخصیت بالینی و درمان ophthalmoplegia دیابتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The features of CCF were also resolved, which included proptosis, ophthalmoplegia, chemotic conjunctiva, orbital bruit and fundus changes.
[ترجمه گوگل]ویژگی های CCF نیز برطرف شد که شامل پروپتوز، افتالمپلژی، ملتحمه کموتیک، برویت اربیتال و تغییرات فوندوس بود
[ترجمه ترگمان]ویژگی های of نیز حل شدند که شامل proptosis، ophthalmoplegia، chemotic conjunctiva، bruit مداری و تغییرات fundus بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ویژگی های of نیز حل شدند که شامل proptosis، ophthalmoplegia، chemotic conjunctiva، bruit مداری و تغییرات fundus بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید