operating expenses

جمله های نمونه

1. General operating expenses, including salaries and pension contributions, grew 4 percent, to 9 927 billion pesetas.
[ترجمه گوگل]هزینه های عملیاتی عمومی، از جمله حقوق و سهم بازنشستگی، 4 درصد رشد کرد و به 9927 میلیارد پستا رسید
[ترجمه ترگمان]هزینه های عملیاتی عمومی از جمله حقوق بازنشستگی و حقوق بازنشستگی به ۹ درصد افزایش یافت و به ۹ میلیارد billion اسپانیا رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Operating expenses for the quarter declined to 70 % of revenues from 74 % of revenues in the quarter ended June 30,199
[ترجمه گوگل]هزینه های عملیاتی در سه ماهه منتهی به 30199 ژوئن از 74 درصد درآمد به 70 درصد درآمد کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]هزینه های اجرایی سه ماهه به ۷۰ درصد از درآمد حاصل از ۷۴ درصد درآمد در سه ماهه آخر ژوئن به پایان رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Expense Items: associated with operating expenses, material, travel, training, supplies, books, copying, printing, etc.
[ترجمه گوگل]اقلام هزینه: مرتبط با هزینه های عملیاتی، مواد، سفر، آموزش، لوازم، کتاب، کپی، چاپ و غیره
[ترجمه ترگمان]موارد هزینه ها: مرتبط با هزینه های عملیاتی، مواد، سفر، آموزش، تدارکات، کتاب، کپی کردن، چاپ و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Allowing $ 100,000 for operating expenses and profit it would have to collect $ 850, 000.
[ترجمه گوگل]اجازه دادن 100000 دلار برای هزینه های عملیاتی و سود باید 850000 دلار جمع آوری کند
[ترجمه ترگمان]اجازه ۱۰۰۰۰۰ دلار برای هزینه های عملیاتی و سود آن باید ۸۵۰ هزار دلار جمع آوری شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. What are the projected operating expenses?
[ترجمه گوگل]هزینه های عملیاتی پیش بینی شده چیست؟
[ترجمه ترگمان]هزینه های عملیاتی پیش بینی شده چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Harvard is a private university, its operating expenses are much funds donated by alumni maintain.
[ترجمه گوگل]هاروارد یک دانشگاه خصوصی است، هزینه‌های عملیاتی آن بودجه زیادی است که توسط فارغ‌التحصیلان اهدا می‌شود
[ترجمه ترگمان]دانشگاه هاروارد یک دانشگاه خصوصی است، هزینه های اجرایی آن وجوه اختصاص داده شده توسط فارغ التحصیلان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Value of contract work and other operating expenses, by type.
[ترجمه گوگل]ارزش کار قرارداد و سایر هزینه های عملیاتی، بر اساس نوع
[ترجمه ترگمان]مقدار کار قرارداد و سایر هزینه های عملیاتی از نوع
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Fourthly, reduce office operating expenses, which is also an important link to control costs.
[ترجمه گوگل]چهارم، کاهش هزینه های عملیاتی دفتر، که همچنین پیوند مهمی برای کنترل هزینه ها است
[ترجمه ترگمان]چهارم، هزینه های عملیاتی اداره را کاهش دهید، که همچنین یک پیوند مهم برای هزینه های کنترل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Responsible for monitoring all operating expenses and control within budgeted.
[ترجمه گوگل]مسئول نظارت بر تمام هزینه های عملیاتی و کنترل در بودجه
[ترجمه ترگمان]مسئول نظارت بر تمام هزینه های عملیاتی و کنترل در budgeted
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. After the opening chain stores, operating expenses soared, resulting in deficit.
[ترجمه گوگل]پس از افتتاح فروشگاه های زنجیره ای، هزینه های عملیاتی افزایش یافت و منجر به کسری شد
[ترجمه ترگمان]پس از فروشگاه های زنجیره ای باز، هزینه های عملیاتی افزایش یافت و منجر به کسری بودجه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Operating expenses: indicating selling expenses, administrative expenses, general affairs expenses, etc.
[ترجمه گوگل]هزینه های عملیاتی: نشان دهنده هزینه های فروش، هزینه های اداری، هزینه های امور عمومی و غیره
[ترجمه ترگمان]هزینه های اجرایی: با اشاره به هزینه های فروش، هزینه های اداری، هزینه های عمومی، و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. All major operating expenses should be breakdown by items.
[ترجمه گوگل]تمام هزینه های عملیاتی اصلی باید بر اساس اقلام تقسیم شوند
[ترجمه ترگمان]تمام هزینه های عملیاتی اصلی باید به وسیله موارد از بین برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Operating expenses: selling expenses, (general and) administrative expenses, interest expenses (financial expenses), impairment loss.
[ترجمه گوگل]هزینه های عملیاتی: هزینه های فروش، هزینه های (عمومی و اداری)، هزینه های بهره (هزینه های مالی)، زیان کاهش ارزش
[ترجمه ترگمان]هزینه های اجرایی: فروش هزینه ها، هزینه های اداری (عمومی و)، هزینه های بهره (هزینه های مالی)، اختلال در دست دادن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Before long, a financial problem that the operating expenses were too high arose in the company. Having noticed this problem, the manufactures were adopting a wait-and-see attitude.
[ترجمه گوگل]خیلی زود، یک مشکل مالی که هزینه های عملیاتی بسیار زیاد بود در شرکت به وجود آمد با توجه به این مشکل، سازندگان نگرش انتظار و دید را اتخاذ کردند
[ترجمه ترگمان]قبل از مدتی، یک مشکل مالی وجود داشت که هزینه های عملیاتی در شرکت بسیار بالا بود با توجه به این مشکل، تولید کنندگان در حال اتخاذ یک نگرش انتظار و منتظر بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[حسابداری] هزینه های عملیاتی

انگلیسی به انگلیسی

• costs involved in operation, costs required to be active

پیشنهاد کاربران

بپرس