1. he operates three grocery stores
او سه فروشگاه را می گرداند (اداره می کند).
2. john operates from 1 to 9 p. m.
جان از یک تا نه بعد از ظهر عمل جراحی می کند.
3. plain reason operates in the mind of this learned hearer
عقل سلیم در مغز این شنونده ی دانشمند کنشور است.
4. this tractor operates on diesel oil
این تراکتور با روغن دیزل کار می کند.
5. to explain how a machine operates
طرز کار یک موتور را توضیح دادن