1. operant conditioning
شرطی شدن کنش گر
2. operant conscience
وجدان موثر
3. Operant conditioning involves contiguity, in that the reinforcing event follows closely the production of a response.
[ترجمه گوگل]شرطی سازی عامل شامل مجاورت است، به این صورت که رویداد تقویت کننده از نزدیک تولید یک پاسخ را دنبال می کند
[ترجمه ترگمان]conditioning Operant شامل contiguity است، که در آن رویداد تقویت کننده از نزدیک تولید یک واکنش را دنبال می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. In operant conditioning, the response should directly follow the stimulus.
[ترجمه گوگل]در شرطی سازی عامل، پاسخ باید مستقیماً از محرک پیروی کند
[ترجمه ترگمان]در شرطی سازی عامل، پاسخ باید به طور مستقیم محرک را دنبال کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. For operant conditioning to work, at least some stimuli must be reinforcing, and others aversive, without previous training.
[ترجمه گوگل]برای اینکه شرطیسازی عامل مؤثر باشد، حداقل برخی از محرکها باید بدون آموزش قبلی تقویتکننده و برخی دیگر منفور باشند
[ترجمه ترگمان]برای شرطی سازی عامل، حداقل برخی از محرک ها باید تقویت شوند و برخی دیگر بدون آموزش قبلی باید تقویت شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. There is an obvious analogy between operant conditioning and evolution by natural selection.
[ترجمه گوگل]یک قیاس آشکار بین شرطی شدن عامل و تکامل توسط انتخاب طبیعی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یک قیاس بدیهی بین شرطی سازی عامل، و تکامل با انتخاب طبیعی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. An operant is a piece of behaviour which has a spontaneous nature which occurs at a predetermined frequency.
[ترجمه گوگل]عامل رفتاری است که ماهیت خود به خودی دارد که در فرکانس از پیش تعیین شده رخ می دهد
[ترجمه ترگمان]یک عامل، یک نوع رفتار است که یک ماهیت خود به خودی دارد که در فرکانس از پیش تعیین شده رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. These are examples of Operant conditioning and show the power of parents in shaping the personality of the child.
[ترجمه گوگل]اینها نمونه هایی از شرطی سازی عامل هستند و قدرت والدین را در شکل دادن به شخصیت کودک نشان می دهند
[ترجمه ترگمان]اینها نمونه هایی از conditioning Operant هستند و قدرت والدین در شکل دادن شخصیت کودک را نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Operant conditioning - The process by which a behavior not normally associated with a given stimulus becomes associated by combination with a positive or negative stimulus.
[ترجمه گوگل]شرطی سازی عامل - فرآیندی که طی آن رفتاری که معمولاً با یک محرک معین مرتبط نیست با ترکیب با یک محرک مثبت یا منفی همراه می شود
[ترجمه ترگمان]تهویه مطبوع - فرآیندی که در آن رفتاری که معمولا با یک محرک خاص در ارتباط نیست، با یک محرک مثبت یا منفی همراه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. There are two corollaries of operant conditioning Aversion therapy and desensitization.
[ترجمه گوگل]دو نتیجهی شرطیسازی عامل، بیزاری و حساسیتزدایی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]دو corollaries از شرطی سازی عامل، درمان کننده، و desensitization وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. So, to illustrate Skinnerian theory in operant conditioning, I'll give an example of training a pig.
[ترجمه گوگل]بنابراین، برای نشان دادن نظریه اسکینر در شرطی سازی عامل، مثالی از آموزش یک خوک ارائه می کنم
[ترجمه ترگمان]بنابراین، برای نشان دادن تئوری Skinnerian در شرطی سازی عامل، من یک مثال از آموزش یک خوک به شما خواهم داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Part of the problem with using operant conditioning with babies is it's difficult to get them to behave in any systematic way.
[ترجمه گوگل]بخشی از مشکل استفاده از تهویه عمل برای نوزادان این است که سخت است آنها را وادار به رفتار سیستماتیک کنیم
[ترجمه ترگمان]بخشی از مشکل با استفاده از شرطی سازی عامل، با نوزادان، دشوار است که آن ها را به روش سیستماتیک رفتار کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. And because of operant conditioning, the baby is driven towards the adult.
[ترجمه گوگل]و به دلیل شرطی شدن عامل، کودک به سمت بزرگسال رانده می شود
[ترجمه ترگمان]و به دلیل conditioning، کودک به سمت بزرگ سال رانده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. In contrast, operant conditioning teaches us the relationship between environmental stimuli and our own behavior.
[ترجمه گوگل]در مقابل، شرطی سازی عامل به ما ارتباط بین محرک های محیطی و رفتار خودمان را می آموزد
[ترجمه ترگمان]در مقابل، شرطی سازی عامل، رابطه بین محرکه ای محیطی و رفتار خودمان را به ما آموزش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید