operand

/ˈɒpərænd//ˈɒpərænd/

(ریاضی) کارگزار (در برابر: عملگر یا سازان operator)

جمله های نمونه

1. The dot operator fetches its right - hand operand from its left.
[ترجمه گوگل]عملگر نقطه عملوند دست راست خود را از سمت چپ واکشی می کند
[ترجمه ترگمان]عملگر نقطه از سمت چپ operand سمت راست خود را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The operations that can be performed on the operand stack are all defined independently of any native processor's instruction set.
[ترجمه گوگل]عملیاتی که می توان روی پشته عملوند انجام داد، همگی مستقل از مجموعه دستورات پردازنده بومی تعریف می شوند
[ترجمه ترگمان]عملیاتی که می تواند روی دسته عملوند انجام شود، به طور مستقل از هر مجموعه دستور پردازنده بومی تعریف می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In the Second operand field, you can either select the input for the block (a reference that contains a string value to be compared with the First operand), or you can type in a value.
[ترجمه گوگل]در قسمت دوم عملوند، می‌توانید ورودی بلوک را انتخاب کنید (مرجعی که حاوی یک مقدار رشته برای مقایسه با عملوند First است)، یا می‌توانید مقداری را تایپ کنید
[ترجمه ترگمان]در the دوم، شما می توانید ورودی بلوک را انتخاب کنید (مرجعی که شامل مقدار رشته ای است که در مقایسه با عملوند اولیه مقایسه شود)، یا شما می توانید یک مقدار را تایپ کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. " The first operand is the destination register and the second is the D-Form address to load.
[ترجمه گوگل]"اولین عملوند ثبات مقصد و دومی آدرس فرم D برای بارگیری است
[ترجمه ترگمان]\" اولین عملوند است که ثبت مقصد و دومین operand، آدرس D - فرم برای بار کردن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. For a type conversion operator, either the operand or the return type must be of the data type of the class or structure.
[ترجمه گوگل]برای یک عملگر تبدیل نوع، عملوند یا نوع برگشتی باید از نوع داده کلاس یا ساختار باشد
[ترجمه ترگمان]برای یک عملگر تبدیل نوع، یا عملوند یا نوع برگشت باید از نوع داده کلاس یا ساختار باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The left operand is a string expression, and the right operand is a string containing the pattern to be used for matching.
[ترجمه گوگل]عملوند سمت چپ یک عبارت رشته ای است و عملوند سمت راست رشته ای است حاوی الگوی مورد استفاده برای تطبیق
[ترجمه ترگمان]عملوند سمت چپ بیان رشته ای است و عملوند سمت راست رشته ای حاوی الگویی است که برای تطبیق استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Bytecodes describe calculations using a theoretically infinitely large operand stack.
[ترجمه گوگل]بایت کدها محاسبات را با استفاده از یک پشته عملوند بی نهایت بزرگ توصیف می کنند
[ترجمه ترگمان]Bytecodes محاسبات را با استفاده از یک پشته operand بی نهایت بزرگ توصیف می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Since y is specified in the output operand section, the updated value in %edx is stored in -8(%ebp), the location of y on stack.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که y در قسمت عملوند خروجی مشخص شده است، مقدار به روز شده در %edx در -8 (%ebp)، محل y در پشته ذخیره می شود
[ترجمه ترگمان]از آنجا که y در بخش عملوند خروجی مشخص شده است، مقدار به روز شده در % edx در -۸ (% ebp)، مکان y روی پشته ذخیره می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. An operator or operand in a computer instruction.
[ترجمه گوگل]یک عملگر یا عملوند در یک دستورالعمل کامپیوتری
[ترجمه ترگمان]یک عملگر یا operand در یک دستورالعمل کامپیوتر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Some of the instructions include immediate operand values that are directly encoded into the instruction.
[ترجمه گوگل]برخی از دستورالعمل ها شامل مقادیر عملوند فوری هستند که مستقیماً در دستورالعمل کدگذاری می شوند
[ترجمه ترگمان]برخی از دستورالعمل های شامل مقادیر عملوند فوری هستند که مستقیما در دستور العمل کد گذاری می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It adds together the register in the second operand with the constant in the third operand, and stores the result in the register specified in the first operand.
[ترجمه گوگل]ثبات در عملوند دوم را با ثابت در عملوند سوم با هم جمع می کند و نتیجه را در ثبات مشخص شده در عملوند اول ذخیره می کند
[ترجمه ترگمان]این کار، رجیستر را در عملوند دوم با ثابت در عملوند سوم به هم اضافه می کند و نتیجه را در the مشخص شده در عملوند اولیه ذخیره می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Otherwise, a unary numeric operand remains as is and is not converted.
[ترجمه گوگل]در غیر این صورت، یک عملوند عددی یکنواخت به همان صورت باقی می ماند و تبدیل نمی شود
[ترجمه ترگمان]در غیر این صورت، یک operand عددی باقی می ماند و تبدیل نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The operator must have anl - value as operand.
[ترجمه گوگل]عملگر باید مقدار anl را به عنوان عملوند داشته باشد
[ترجمه ترگمان]اپراتور باید به عنوان عملوند دارای ارزش anl باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Notice that a clear accumulator instruction can be seen as such an instruction with an implied operand value of zero.
[ترجمه گوگل]توجه داشته باشید که یک دستور انباشتگر واضح را می توان به عنوان چنین دستورالعملی با مقدار عملوند ضمنی صفر مشاهده کرد
[ترجمه ترگمان]توجه داشته باشید که یک دستورالعمل با بار با بار تجمع یافته را می توان به عنوان یک دستورالعمل با مقدار عملوند ضمنی صفر مشاهده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کامپیوتر] عملوند، اپراتد .
[برق و الکترونیک] عملوند - عملوند کمیتی که عملیاتی با کامپیوتر بر روی آن انجام می شود .
[ریاضیات] عامل، کارگزار، عملوند

انگلیسی به انگلیسی

• quantity on which a mathematical operation is performed; unit of data upon which an operation is performed (mathematics, computers)

پیشنهاد کاربران

مثلاً:
a b
در این مثال، a و b عَمَلوند هستند و عملِ جمع، عملگر است.
معادل انگلیسی شون:
عملوند = operand
عملگر = operator
پس بهترین ترجمه را برایoperand عملوند میتوان گفت
عاملی که عملیات روی آن انجام میشود
a b
در اینجا a وb
Oprand هستند و oprator است
در برنامه نویسی از عملگر ( مثل جمع و ضرب و تقسیم . . . ) و عملوند ( اعداد یا حروف ) استفاده میشود
عملوند
عمل پذیر، عمل گیر
the quantity on which an operation is to be done
مقداری که عملیاتی ( مانند عمل ضرب ) روی آن صورت میپذیرد.
در مثال زیر a و b عملوند ( operand ) و عملگر ( operator ) است:
a b
کاروند
عامل
اپراند operandum ابزار پاسخ

بپرس