operable

/ˈɑːpərəbl̩//ˈɒpərəbl̩/

معنی: دایر، قابل علاج و درمان، عمل کردنی، عمل پذیر
معانی دیگر: (جراحی) عمل کردنی، قابل عمل جراحی، درمان پذیر از راه جراحی، (موتور و غیره) قابل به کار انداختن، به کار انداختنی، روشن کردنی، قابل استفاده، راه انداختنی، عملی، کردنی، شدنی، کنش پذیرا، طب قابل علاج و درمان

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: operably (adv.), operability (n.)
(1) تعریف: capable of being put into operation; functional.

(2) تعریف: able to be treated by a surgical procedure. (Cf. inoperable.)
متضاد: inoperable

جمله های نمونه

1. i hope her cancer is operable
امیدوارم که سرطان او با عمل کردن خوب بشود.

2. the burned factory was made operable again
کارخانه ی حریق زده را دوباره آماده ی راه اندازی کردند.

3. Less than half the rail network was operable.
[ترجمه گوگل]کمتر از نیمی از شبکه ریلی قابل بهره برداری بود
[ترجمه ترگمان]کم تر از نیمی از شبکه راه آهن قابل استفاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. When will the single currency be operable?
[ترجمه گوگل]ارز تک نرخی چه زمانی قابل اجرا خواهد بود؟
[ترجمه ترگمان]واحد پول چه زمانی قابل استفاده خواهد بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His external sensors seemed to be partially operable.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که حسگرهای خارجی او تا حدی قابل استفاده هستند
[ترجمه ترگمان]سنسورهای خارجی او به نظر کمی قابل حرکت بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Of course certain inducements are sometimes operable.
[ترجمه گوگل]البته برخی از محرک ها گاهی اوقات قابل اجرا هستند
[ترجمه ترگمان]البته بعضی وقت ها این چیزها را به خاطر می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The tumour is operable.
[ترجمه گوگل]تومور قابل عمل است
[ترجمه ترگمان]تومور حرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Its features are normative, qualificative, operable, inheritable and changeable.
[ترجمه گوگل]ویژگی های آن هنجاری، کیفی، قابل اجرا، ارثی و قابل تغییر است
[ترجمه ترگمان]ویژگی های آن هنجاری، qualificative، قابل حرکت، inheritable و قابل تغییر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Are all rescue craft still operable?
[ترجمه گوگل]آیا همه شناورهای نجات هنوز قابل استفاده هستند؟
[ترجمه ترگمان]آیا عملیات نجات هنوز عملی است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Further, the acoustic detector may be operable to produce a signal representing the detected response by the construction material to the acoustical energy.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، آشکارساز صوتی ممکن است برای تولید سیگنالی که نشان دهنده پاسخ شناسایی شده توسط مصالح ساختمانی به انرژی صوتی باشد، کار کند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، آشکارساز آکوستیک ممکن است قابل استفاده باشد تا سیگنالی را تولید کند که نشان دهنده واکنش شناسایی شده توسط مصالح ساختمانی به انرژی صوتی می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. An acoustic detector may be operable to detect a response of the construction material to the acoustical energy.
[ترجمه گوگل]یک آشکارساز صوتی ممکن است برای تشخیص واکنش مصالح ساختمانی به انرژی صوتی قابل استفاده باشد
[ترجمه ترگمان]یک ردیاب صوتی می تواند برای تشخیص پاسخ مصالح ساختمانی به انرژی صوتی قابل استفاده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Finally, improve operable measures of optimizing service quality as the case.
[ترجمه گوگل]در نهایت، اقدامات قابل اجرا برای بهینه سازی کیفیت خدمات را در صورت مورد بهبود بخشید
[ترجمه ترگمان]در نهایت، اقدامات قابل دستکاری برای بهینه سازی کیفیت خدمات به عنوان مثال را بهبود می بخشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The fourth part, the authors try to make operable in line with China's national conditions of civil servants to declare property accountability models and structures.
[ترجمه گوگل]بخش چهارم، نویسندگان سعی می کنند مطابق با شرایط ملی چین از کارمندان دولت برای اعلام مدل ها و ساختارهای پاسخگویی اموال قابل اجرا باشند
[ترجمه ترگمان]بخش چهارم، مولفان تلاش می کنند که در راستای شرایط ملی دولت چین برای اعلام کردن مدل های پاسخگویی به دارایی ها و ساختارها، عمل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In about half of diagnosed cases, the condition is operable.
[ترجمه گوگل]در حدود نیمی از موارد تشخیص داده شده، این بیماری قابل جراحی است
[ترجمه ترگمان]در حدود نیمی از موارد تشخیص داده شده، وضعیت قابل استفاده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. There will be a delay before the modified machines are operable.
[ترجمه گوگل]قبل از عملیاتی شدن ماشین های اصلاح شده تاخیری وجود خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]قبل از حرکت ماشین های اصلاح شده تاخیر وجود خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دایر (صفت)
operational, active, open, functioning, live, operative, operable

قابل علاج و درمان (صفت)
operable

عمل کردنی (صفت)
operable

عمل پذیر (صفت)
operable

انگلیسی به انگلیسی

• can be operated on, can be treated by a surgical procedure; feasible, doable, possible

پیشنهاد کاربران

بپرس