openly

/ˈoʊpənli//ˈəʊpənli/

معنی: علنا
معانی دیگر: آشکارا، بطور آشکار، دست بلند، بی پرده

بررسی کلمه

قید ( adverb )
• : تعریف: in a way that involves no hiding or lying.

- She talked openly about the problems in her marriage.
[ترجمه گوگل] او آشکارا در مورد مشکلات ازدواجش صحبت کرد
[ترجمه ترگمان] درباره مشکلات ازدواج خود بی پرده سخن می گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. she was obliged to avow openly that she had taken it
او مجبور شد آشکارا اذعان کند که آنرا برداشته است.

2. They remained openly sceptical about her promises of improvement.
[ترجمه گوگل]آنها آشکارا در مورد وعده های او برای بهبود شک داشتند
[ترجمه ترگمان]آن ها آشکارا نسبت به وعده های بهبود او بدبین بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He openly boasted of his skill as a burglar.
[ترجمه گوگل]او آشکارا به مهارت خود به عنوان یک سارق افتخار می کرد
[ترجمه ترگمان]او آشکارا از مهارت خود به عنوان دزد سخن می گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He openly criticized the plan as impracticable.
[ترجمه گوگل]او آشکارا از این طرح انتقاد کرد و آن را غیرقابل اجرا دانست
[ترجمه ترگمان]او صریحا این طرح را غیرعملی مورد انتقاد قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The people wept openly when his death was announced.
[ترجمه گوگل]هنگامی که مرگ او اعلام شد، مردم آشکارا گریستند
[ترجمه ترگمان]مردم هنگامی که مرگ او اعلام شد، آشکارا گریستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Sarah talked openly about her problems.
[ترجمه گوگل]سارا آشکارا در مورد مشکلاتش صحبت کرد
[ترجمه ترگمان]سارا در مورد مشکلاتش صحبت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He openly shoplifted from a supermarket.
[ترجمه گوگل]او آشکارا از یک سوپرمارکت دزدی کرد
[ترجمه ترگمان]او علنا از یک سوپرمارکت خارج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Many parents feel reluctant to talk openly with their children.
[ترجمه گوگل]بسیاری از والدین تمایلی به صحبت آشکار با فرزندان خود ندارند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از والدین تمایلی به صحبت آزادانه با فرزندانشان ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In some areas, drug dealers openly ply their trade on street corners.
[ترجمه گوگل]در برخی مناطق، فروشندگان مواد مخدر آشکارا تجارت خود را در گوشه و کنار خیابان انجام می دهند
[ترجمه ترگمان]در برخی مناطق، فروشندگان مواد مخدر آشکارا از تجارت خود در گوشه خیابان دست می زنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He's openly contemptuous of all the major political parties.
[ترجمه گوگل]او آشکارا تمام احزاب سیاسی اصلی را تحقیر می کند
[ترجمه ترگمان]او علنا نسبت به همه احزاب سیاسی بزرگ ابراز انزجار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She has openly criticized the government.
[ترجمه گوگل]او آشکارا از دولت انتقاد کرده است
[ترجمه ترگمان]او صریحا از دولت انتقاد کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Prince had shocked society by living openly with his mistress.
[ترجمه گوگل]شاهزاده با زندگی آشکار با معشوقه خود جامعه را شوکه کرده بود
[ترجمه ترگمان]شاهزاده با زندگی آشکار با معشوقه خود جامعه را دگرگون کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He openly boasted of his talents.
[ترجمه گوگل]او آشکارا به استعدادهای خود می بالید
[ترجمه ترگمان]آشکار بود که استعدادش را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She was openly hostile towards her parents.
[ترجمه گوگل]او آشکارا با پدر و مادرش دشمنی می کرد
[ترجمه ترگمان]او با پدر و مادرش مخالف بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

علنا (قید)
openly

انگلیسی به انگلیسی

• frankly, overtly; publicly, commonly; with openness
if you do something openly, you do it without trying to hide anything.

پیشنهاد کاربران

با فراغ بال
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : open
✅️ اسم ( noun ) : open / opener / opening / openness
✅️ صفت ( adjective ) : open / opening
✅️ قید ( adverb ) : openly
openly ( adv ) = overtly ( adv )
به معناهای: آشکارا، علنا، به وضوح، به طور شفاف، به طور علنی ، به صورت بی پرده
رک
بی پرده
صادقانه
علنی، صراحتا، تابلو
بی پروا
بدون رودربایستی
بدون توجه و ملاحظه

بپرس