openhearted

/openheartɪd//openheartɪd/

رک، رک گو، بی شیله پیله، صاف و صادق، مهربان، بخشنده، سخاوتمند، دل و زبان یکی، راست باز، خوش گمان

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: openheartedly (adv.), openheartedness (n.)
(1) تعریف: frank or unreserved; candid.
مشابه: candid, free, ingenuous

(2) تعریف: kind; generous; benevolent.
مشابه: bighearted, free

جمله های نمونه

1. They gave us an open-hearted welcome.
[ترجمه گوگل]آنها از ما استقبال کردند
[ترجمه ترگمان] اونا بهمون خوش قلبی دادن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. When he was 15 months old, he had open-heart surgery.
[ترجمه گوگل]وقتی 15 ماهه بود، عمل قلب باز انجام داد
[ترجمه ترگمان]وقتی ۱۵ سالش بود، جراحی قلب رو باز کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Nothing prevents us from approaching religions which are not ours in an open-hearted manner.
[ترجمه گوگل]هیچ چیز ما را از نزدیک شدن به ادیانی که مال ما نیستند، باز نمی دارد
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز مانع از نزدیک شدن به ادیان است که با خلق و خوی باز ما نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Joan Ramsey, open-hearted, smiling, caring, changed his life.
[ترجمه گوگل]جوآن رمزی، دل باز، خندان، دلسوز، زندگی او را تغییر داد
[ترجمه ترگمان]جوان جوان، قلب باز، لبخند زنان، زندگی خود را عوض کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. None of us had reckoned on open-heart surgery.
[ترجمه گوگل]هیچکدام از ما به جراحی قلب باز فکر نکرده بودیم
[ترجمه ترگمان]هیچ کدوم از ما جراحی قلب رو حساب نکرده بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It was discovered in the cardiac intensive care unit where 10 children were recovering from open-heart surgery.
[ترجمه گوگل]در بخش مراقبت‌های ویژه قلب که 10 کودک در حال بهبودی پس از عمل جراحی قلب باز بودند، کشف شد
[ترجمه ترگمان]در بخش مراقبت های شدید قلبی که ۱۰ کودک در حال بهبودی از عمل جراحی قلب باز بودند، کشف شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Sophia is grieving the loss of her sister, who died during open-heart surgery.
[ترجمه گوگل]سوفیا در غم از دست دادن خواهرش است که در جریان عمل جراحی قلب باز درگذشت
[ترجمه ترگمان]سوفیا نگران از دست دادن خواهرش است که در طی جراحی قلب باز مرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But how do you compare open-heart surgery over that time period?
[ترجمه گوگل]اما چگونه می توان جراحی قلب باز را در آن بازه زمانی مقایسه کرد؟
[ترجمه ترگمان]اما چگونه در آن دوره زمانی جراحی قلب باز را با هم مقایسه می کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Throughout his life, he was pure and openhearted.
[ترجمه گوگل]در تمام عمرش پاک و دل باز بود
[ترجمه ترگمان]در سراسر عمرش، پاک و openhearted بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• generous; honest, frank; kindhearted
loving, caring; open, honest

پیشنهاد کاربران

خالص
گشاده دل
دلگشا
ساده دل
بی غل و غش
صادق
رو راست
خوش قلب
مهربان

بپرس