opened his eyes to

انگلیسی به انگلیسی

• was exposed to him, showed him something that he wasn't aware of

پیشنهاد کاربران

Ali
کسی را متوجه قضیه ای کردن
واقعیت را به کسی نشان دادن
چشامو وا مرد، با واقعیت رو به روم کرد

بپرس