open up to

پیشنهاد کاربران

ترتیب: قدیمیجدیدرای موافقرای مخالف
حسین کتابدار١٠:٢٧ - ١٤٠٣/١٠/١٥👈مترادف: Confide in, share with, disclose to, reveal to
👇مثال؛
She found it difficult to open up to her friends about her struggles.
He finally opened up to his therapist about his childhood experiences.
It's important to have someone you can open up to during tough times.
گزارش
0 | 0
مریم نصیری١٤:٥٣ - ١٤٠٣/٠٥/٢٠خانم دبیری عزیز
�راجع به�
عبارت �راجب به� وجود ندارد
گزارش
1 | 0
زینب دبیری١٩:٤٧ - ١٤٠٢/٠٧/٣٠به راحتی با دیگری راجب احساسات و افکارمان صحبت کردن
سفره دل را باز کردن
درد و دل کردن
مثال:
. I didn’t get the sense that these doctors “cared” particularly about me, and thus I was incapable of opening up to them
...
[مشاهده متن کامل]

من حس نمی کردم که این پزشکان به طور ویژه به �درمان� من اهمیت می دهند، بنابراین نمی توانستم با آنها درد و دل کنم.

گزارش
2 | 0
ehsan valian٢٠:٣١ - ١٤٠٢/٠٦/٠٧begin to talk about what you feel and think
گزارش
1 | 0
حمیدرضا٠٠:٣٢ - ١٤٠٠/١٠/٢٤حرف دل زدن.
گزارش
6 | 0
javad motamen١٧:٤٣ - ١٤٠٠/١٠/١٦گشاده بودن ، پذیرا بودن
( در رابطه با تجارب )
گزارش
12 | 0
محمدرضا٢٢:٥٩ - ١٣٩٩/٠١/١٢درد و دل کردن
گزارش
29 | 0

بپرس