open sea

/ˈoʊpənˈsiː//ˈəʊpənsiː/

دریای آزاد، وسط دریا (دور از خلیج یا ساحل و غیره)، دریا میان، دریا میان open sea fishing ماهیگیری در دریای آزاد رجوع شود به: high seas

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: that expanse of an ocean away from any coastlines; high seas.
مشابه: main

جمله های نمونه

1. We left port and headed for the open sea .
[ترجمه گوگل]بندر را ترک کردیم و به سمت دریای آزاد حرکت کردیم
[ترجمه ترگمان]ما بندر رو ترک کردیم و به سمت دریای آزاد رفتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The fishing boats headed for the open sea.
[ترجمه گوگل]قایق های ماهیگیری به سمت دریای آزاد حرکت کردند
[ترجمه ترگمان]قایق های ماهیگیری به سمت دریای آزاد حرکت می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The ship made for the open sea.
[ترجمه گوگل]کشتی برای دریای آزاد ساخته شد
[ترجمه ترگمان]کشتی برای دریای آزاد ساخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He headed northeast across the open sea.
[ترجمه گوگل]او از طریق دریای آزاد به سمت شمال شرقی رفت
[ترجمه ترگمان]او به سمت شمال شرقی دریای آزاد رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They headed west toward the open sea .
[ترجمه گوگل]آنها به سمت غرب به سمت دریای آزاد حرکت کردند
[ترجمه ترگمان]به سمت غرب به سمت دریای آزاد رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We reached the open sea and the coast receded into the distance.
[ترجمه گوگل]به دریای آزاد رسیدیم و ساحل به دوردست فرو رفت
[ترجمه ترگمان]به دریای آزاد رسیدیم و ساحل دور شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Slowly he turned the boat around towards the open sea.
[ترجمه گوگل]به آرامی قایق را به سمت دریای آزاد چرخاند
[ترجمه ترگمان]آهسته قایق را به سوی دریای باز گرداند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. An open sea appeared before us.
[ترجمه گوگل]دریای باز در برابر ما ظاهر شد
[ترجمه ترگمان]یک دریای آزاد در مقابل ما ظاهر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The other side faced the open sea.
[ترجمه گوگل]طرف دیگر رو به دریای آزاد بود
[ترجمه ترگمان]طرف دیگر در دریای آزاد قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A thirty-pound tuna swam past, heading for the open sea.
[ترجمه گوگل]ماهی تنی سی پوندی شنا کرد و به سمت دریای آزاد حرکت کرد
[ترجمه ترگمان]تن ماهی سی کیلویی از کنار دریا گذشت و به طرف دریای آزاد رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Ideally on the open sea you should carry a flare pack.
[ترجمه گوگل]در حالت ایده‌آل در دریای آزاد، باید یک بسته فلر همراه داشته باشید
[ترجمه ترگمان]در حالت ایده آل در دریای آزاد شما باید یک بسته منور حمل کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The open sea is also an important habitat.
[ترجمه گوگل]دریای آزاد نیز زیستگاه مهمی است
[ترجمه ترگمان]دریای آزاد همچنین زیستگاه مهمی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The harbor could be mistaken for open sea; it still can.
[ترجمه گوگل]بندر را می توان با دریای آزاد اشتباه گرفت هنوز هم می تواند
[ترجمه ترگمان]بندر ممکن است در دریای آزاد اشتباه باشد؛ هنوز هم می تواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But the call of the open sea is irresistible.
[ترجمه گوگل]اما ندای دریای آزاد مقاومت ناپذیر است
[ترجمه ترگمان]اما تماس از دریای آزاد غیرقابل مقاومت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Sail in and out of the bays not on the open sea.
[ترجمه گوگل]داخل و خارج از خلیج‌ها حرکت کنید نه در دریای آزاد
[ترجمه ترگمان]و از خلیج ها و خلیج ها و دریاها عبور می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• part of the sea that is not surrounded by land

پیشنهاد کاربران

بپرس