open market


بازار آزاد (free market هم می گویند)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a market in which there are no official restrictions on prices or participation; free market.

جمله های نمونه

1. Firearms are not freely available on the open market.
[ترجمه گوگل]اسلحه به صورت آزاد در بازار آزاد موجود نیست
[ترجمه ترگمان]سلاح های گرم در بازار آزاد به راحتی در دسترس نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Privatisation is a necessary staging post to an open market.
[ترجمه گوگل]خصوصی‌سازی یک پایگاه ضروری برای رسیدن به بازار آزاد است
[ترجمه ترگمان]خصوصی سازی یک پست هوایی ضروری برای یک بازار آزاد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The dollar declined on the open market.
[ترجمه گوگل]دلار در بازار آزاد کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]دلار در بازار آزاد کاهش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This is an open market.
[ترجمه گوگل]این یک بازار آزاد است
[ترجمه ترگمان]این یک بازار آزاد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Handguns are freely available on the open market .
[ترجمه گوگل]تفنگ های دستی به صورت رایگان در بازار آزاد در دسترس هستند
[ترجمه ترگمان]handguns در بازار آزاد به راحتی در دسترس هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There is an open market in the village.
[ترجمه گوگل]در روستا یک بازار آزاد وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یک بازار آزاد در روستا وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There is now an open market within the European Community.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر یک بازار آزاد در جامعه اروپا وجود دارد
[ترجمه ترگمان]اکنون یک بازار آزاد در جامعه اروپا وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Britain became probably the most open market in the world.
[ترجمه گوگل]بریتانیا احتمالاً بازترین بازار جهان شد
[ترجمه ترگمان]بریتانیا احتمالا بزرگ ترین بازار جهان شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Priced on the open market, they would sell for tens and tens of billions of dollars.
[ترجمه گوگل]با قیمت گذاری در بازار آزاد، ده ها و ده ها میلیارد دلار می فروشند
[ترجمه ترگمان]در بازار آزاد، آن ها به قیمت ده و ده میلیارد دلار به فروش خواهند رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Economic development in open market economies has always been punctuated by crises.
[ترجمه گوگل]توسعه اقتصادی در اقتصادهای بازار آزاد همواره با بحران ها همراه بوده است
[ترجمه ترگمان]توسعه اقتصادی در اقتصادهای بازار آزاد همیشه با بحران نشانه گذاری شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Berryhill is back on the open market.
[ترجمه گوگل]Berryhill به بازار آزاد بازگشته است
[ترجمه ترگمان]Berryhill در حال بازگشت به بازار آزاد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Greenspan and the Open Market Committee decided to raise interest rates.
[ترجمه گوگل]گرین اسپن و کمیته بازار آزاد تصمیم به افزایش نرخ بهره گرفتند
[ترجمه ترگمان]گرینسپن و کمیته بازار آزاد تصمیم گرفتند تا نرخ های بهره را افزایش دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They sell bonds on the open market.
[ترجمه گوگل]آنها اوراق قرضه را در بازار آزاد می فروشند
[ترجمه ترگمان]آن ها اوراق قرضه را در بازار آزاد می فروشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It will sell the rest on the open market.
[ترجمه گوگل]بقیه را در بازار آزاد به فروش خواهد رساند
[ترجمه ترگمان]این شرکت بقیه را در بازار آزاد خواهد فروخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It would provide a large affluent open market to which exporting was easy.
[ترجمه گوگل]این یک بازار آزاد بزرگ و مرفه فراهم می کرد که صادرات به آن آسان بود
[ترجمه ترگمان]این کار یک بازار آزاد بزرگ خواهد بود که صادرات آن آسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• the open market is used to refer to the normal process of buying and selling goods, in which the goods are advertised and sold publicly and not privately; compare black market.

پیشنهاد کاربران

بازار آزاد
بازار آزاد یک سیستم اقتصادی است که در آن دخالت دولت در تولید و توزیع کالاها و خدمات بسیار کم است. در بازار آزاد، قیمت ها بر اساس عرضه و تقاضا تعیین می شود و کسب وکارها آزادند بدون مقررات دولتی فعالیت کنند.
۱ - بازار آزاد
۲ - مناطق آزاد ( تجاری )
میدان تره بار/میوه

بپرس