open eyed


با چشمان باز، بیدار، هشیار، مراقب، مترصد، گشاده چشم، چشم باز، هوشیار

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: with the eyes open, esp. in amazement or wonder.

(2) تعریف: carefully watchful; vigilant.

(3) تعریف: not misled or deceived; fully aware.

- She went into the deal open-eyed.
[ترجمه گوگل] او با چشم باز وارد معامله شد
[ترجمه ترگمان] با چشمانی باز وارد معامله شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس