opalescence


معنی: کدری، تابش قوس و قزحی، شیری رنگی
معانی دیگر: عین الشمس

جمله های نمونه

1. The sunset was making great splashes of fiery opalescence across the sky.
[ترجمه گوگل]غروب آفتاب در سراسر آسمان، مات های آتشین را در نوردید
[ترجمه ترگمان]خورشید در آسمان پرواز می کرد و در آسمان پرواز می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Colorless transparent liquid, no mechanical impurities, allowing microstrip opalescence.
[ترجمه گوگل]مایع شفاف بی رنگ، بدون ناخالصی های مکانیکی، اجازه می دهد تا ماری شدن میکرو نوار
[ترجمه ترگمان]colorless مایع شفاف، بدون هیچ impurities مکانیکی، به microstrip opalescence اجازه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Clinically affected teeth have a dark amber opalescence . The teeth undergo much attrition at an early age, as the enamel fractures away from the imperfectly formed underlying dentin.
[ترجمه گوگل]دندان هایی که از نظر بالینی آسیب دیده اند، مات کهربایی تیره دارند دندان‌ها در سنین پایین دچار ساییدگی زیادی می‌شوند، زیرا مینای دندان از عاج زیرین که ناقص شکل گرفته است، می‌شکند
[ترجمه ترگمان]دندان های clinically دارای a کهربایی رنگ هستند این دندان ها در سنین پایین بسیار فرسایش می یابند، همانطور که the مینا از the که به شکل ناقص شکل می گیرند، جدا می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It was found by the ceramic archaeologists of the Fujian Provincial Museum that some vessels discovered in the Huaian kiln have light blue opalescence.
[ترجمه گوگل]باستان شناسان سرامیک موزه استان فوجیان دریافتند که برخی از ظروف کشف شده در کوره Huaian رنگ آبی روشن دارند
[ترجمه ترگمان]این اثر توسط باستان شناسان سرامیک موزه استان فوجیان کشف شده است که برخی از کشتی هایی که در کوره Huaian کشف شده اند opalescence آبی روشن دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In view of above-mentioned argument, the fractal mechanism of critical system and the critical opalescence phenomenon are interpreted.
[ترجمه گوگل]با توجه به استدلال فوق، مکانیسم فراکتالی سیستم بحرانی و پدیده اپالسانس بحرانی تفسیر شده است
[ترجمه ترگمان]با توجه به دلیل ذکر شده در بالا، مکانیزم مقطعی از سیستم بحرانی و پدیده بحرانی opalescence تفسیر می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کدری (اسم)
opacity, opalescence

تابش قوس و قزحی (اسم)
opalescence

شیری رنگی (اسم)
opalescence

تخصصی

[زمین شناسی] قزح سانی اوپالی ظاهر یا جلای شیری یا گاهی اوقات مرواریدی یک کانی، مانند آنچه که توسط اُپال و سنگ ماه به نمایش در می آید. مقایسه شود با: بازی رنگها (play of color).

انگلیسی به انگلیسی

• state of being opalescent, milky iridescence

پیشنهاد کاربران

کیفیت نور منعکس کننده و تغییر رنگ مانند یک عقیق

بپرس