معنی: ایهام، تاری، کدری، حاجب ماوراییمعانی دیگر: میزان یا حالت کدر بودن، ماتی، نا فرانمایی، تیرگی، ناشفافی، هر چیز یا نقطه یا لکه ی مات، ابهام، ناروشنی، گنگی
• (1)تعریف: the quality, state, or degree of being opaque; lack of transparency. • متضاد: clarity, translucency, transparency • مشابه: cloudiness, darkness, haziness, murkiness, obscurity
• (4)تعریف: something that is opaque, such as a spot on the cornea or lens of an eye. • مشابه: cataract, film, membrane, obstruction, skin
جمله های نمونه
1. an opacity on the cornea
لکه ی کدر روی قرنیه
2. the opacity of his philosophical writings
ابهام آثار فلسفی او
3. the opacity of this window pane
ماتی این شیشه ی پنجره
4. Opacity of the eye lens can be induced by deficiency of certain vitamins.
[ترجمه Walter Benjamin] تاری عدسی چشم به علت کمبود ویتامین های خاصی است.
|
[ترجمه گوگل]تیرگی عدسی چشم می تواند به دلیل کمبود برخی ویتامین ها ایجاد شود [ترجمه ترگمان]شفافیت ذره بین چشمی را می توان با کمبود ویتامین های خاصی القا کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Yet the opacity and lack of conviction of this paper has so disappointed directors that no vote will now take place.
[ترجمه گوگل]با این حال، عدم شفافیت و عدم قانعبودن این مقاله، مدیران را چنان ناامید کرده است که اکنون هیچ رایگیری صورت نخواهد گرفت [ترجمه ترگمان]با این وجود، opacity و عدم اعتقاد این روزنامه چنان مدیران را ناامید کرده است که هیچ رای گیری در این زمینه صورت نخواهد گرفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Through this opacity I can see more lists listed.
[ترجمه گوگل]از طریق این کدورت می توانم لیست های بیشتری را مشاهده کنم [ترجمه ترگمان]از طریق این opacity، من می توانم فهرست های بیشتری را ببینم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. So opacity can be equated with the extent to which the reader is required to be creative.
[ترجمه گوگل]بنابراین کدورت را می توان با میزان نیاز خواننده به خلاقیت برابر دانست [ترجمه ترگمان]بنابراین، opacity را می توان با میزان لازم برای خلاق بودن خواننده برابر دانست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The air-fuel ratio, smoke opacity and in-cylinder pressure of MWMTBD620 diesel engine under increasing power transient operating conditions were tested by a home-made control and measurement system.
[ترجمه گوگل]نسبت هوا به سوخت، کدورت دود و فشار درون سیلندر موتور دیزلی MWMTBD620 تحت شرایط عملیاتی گذرا افزایش قدرت توسط یک سیستم کنترل و اندازهگیری خانگی آزمایش شد [ترجمه ترگمان]نسبت سوخت - سوخت، opacity دود و فشار سیلندر موتور دیزل تحت فشار رو به افزایش شرایط عملکرد گذرای قدرت توسط یک سیستم کنترل و کنترل خانگی مورد آزمایش قرار گرفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. However, medially, there is a large opacity consistent with a left lower lobe pneumonia asterisk.
[ترجمه گوگل]با این حال، از نظر داخلی، کدورت زیادی مطابق با ستاره پنومونی لوب پایین چپ وجود دارد [ترجمه ترگمان]با این حال، medially، یک opacity بزرگ با علامت ستاره pneumonia در سمت چپ وجود دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Some cases of r-suffixation in Chinese involve phonological opacity.
[ترجمه گوگل]برخی از موارد پسوند r در چینی شامل کدورت واجی است [ترجمه ترگمان]برخی موارد r - پسوندافزایی در چین شامل ابهام آوایی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Covering power: The opacity achieved by a printing ink.
[ترجمه گوگل]قدرت پوشش: کدورت به دست آمده توسط جوهر چاپ [ترجمه ترگمان]پوشاندن قدرت: The با یک جوهر چاپ به دست آمد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Fade out all matched elements by adjusting their opacity and firing an optional callback after completion.
[ترجمه گوگل]پس از تکمیل، همه عناصر منطبق را با تنظیم کدورت آنها و ایجاد یک فراخوان اختیاری محو کنید [ترجمه ترگمان]محو شدن همه عناصر هماهنگ با تنظیم opacity خود و شلیک مجدد اختیاری پس از تکمیل [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Corneal opacity is one of the important postmortem changes.
[ترجمه گوگل]کدورت قرنیه یکی از تغییرات مهم پس از مرگ است [ترجمه ترگمان]opacity corneal یکی از تغییرات مهم پس از قتل است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Conclusions:The serious opacity of refractive media, the damaged or detached retina and the choroids edema are the main causes of NLP.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: کدورت جدی محیط های انکساری، شبکیه آسیب دیده یا جدا شده و ادم مشیمیه از علل اصلی NLP هستند [ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: ابهام جدی رسانه شکست، شبکیه آسیب دیده یا مجزا و ادم choroids عامل اصلی of هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
ایهام (اسم)
amphibology, opacity
تاری (اسم)
obscurity, opacity, darkness, dimness, umbrage
کدری (اسم)
opacity, opalescence
حاجب ماورایی (اسم)
opacity
تخصصی
[سینما] مقدار دفع - پشت پوش [کامپیوتر] شفافی . [برق و الکترونیک] تاری، غیر قابل دید - کدری قابلیت ماده در سد کردن ارسال انرژِ ابشی کدری عکس قابلیت ارسال است . [نساجی] کدری - تاری - ماتی [پلیمر] مات، ماتی
انگلیسی به انگلیسی
• opaqueness; degree to which something is opaque; obscurity; fuzziness; amount of area on a film that absorbs light (photography); stupidity opacity is the quality of being difficult to see through; a formal word. opacity is also the quality of being difficult to understand; a formal word.
پیشنهاد کاربران
✍ توضیح: The quality of being opaque; lack of transparency or clarity 🌫️ 🔍 مترادف: Darkness ✅ مثال: The opacity of the window made it impossible to see what was happening outside.
opacity ( فیزیک - اپتیک ) واژه مصوب: کدری 1 تعریف: توانایی جسم یا ماده در جلوگیری از عبور تابش که به صورت نسبت شار تابش فرودی به شار گذرنده از آن نشان داده میشود