1. Knowledge of their ontological status thus functions in Textermination as a trope for indeterminacy.
[ترجمه گوگل]بنابراین، آگاهی از وضعیت هستیشناختی آنها در Textermination بهعنوان پیشینهای برای عدم تعین عمل میکند
[ترجمه ترگمان]بنابراین، دانش وضعیت هستی شناسی آن ها در Textermination به عنوان یک trope برای تعیین indeterminacy عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Strictly speaking, in what ontological category of things are causes and other conditions, the things which comprise causal circumstances?
[ترجمه گوگل]به بیان دقیق، در کدام دسته هستیشناختی اشیاء، علل و سایر شرایط، چیزهایی که شرایط علّی را تشکیل میدهند، قرار میگیرند؟
[ترجمه ترگمان]به طور دقیق، در چه مقوله هستی شناسی اشیا موجب می شود و شرایط دیگر، چیزهایی که شرایط علی را تشکیل می دهند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Thus, contemporary ontological debates relating to the photograph are divergent.
[ترجمه گوگل]بنابراین، بحثهای هستیشناختی معاصر مربوط به عکس متفاوت است
[ترجمه ترگمان]بنابراین، بحث های هستی شناسی معاصر مربوط به عکس با هم متفاوت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The ontological status of fictional worlds has been of interest to philosophers as well as literary critics.
[ترجمه گوگل]وضعیت هستی شناختی جهان های داستانی مورد توجه فیلسوفان و همچنین منتقدان ادبی بوده است
[ترجمه ترگمان]وضعیت هستی شناسی جهان خیالی به فلاسفه و نیز منتقدان ادبی علاقه مند بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. It is clearly not a property of ontological objects, despite the fact that singular existential propositions can make perfectly good sense.
[ترجمه گوگل]بهرغم این واقعیت که گزارههای وجودی مفرد میتوانند کاملاً معنای خوبی داشته باشند، آشکاراً ویژگی ابژههای هستیشناختی نیست
[ترجمه ترگمان]با وجود این حقیقت که گزاره های وجودی منفرد می توانند کاملا حس خوبی داشته باشند، به وضوح یک ویژگی از اشیا هستی شناسی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Moreover the ontological reductivist can not state his own philosophical position coherently.
[ترجمه گوگل]افزون بر این، تقلیل گرای هستی شناسانه نمی تواند موضع فلسفی خود را به طور منسجم بیان کند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، هستی شناسی هستی شناسی نمی تواند موقعیت فلسفی خود را به طور متصل بیان کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Lao Tzu thought of the "covering" in the ontological level, which differs it from the "demasking" of Hsun Tzu. We can't consider it as "becloud" in the epistemological level.
[ترجمه گوگل]لائوتسه به «پوشش» در سطح هستی شناختی می اندیشید که آن را با «نقاب زدایی» هسون تزو متمایز می کند در سطح معرفتی نمی توانیم آن را «ابری» بدانیم
[ترجمه ترگمان]با توجه به \"پوشش\" در سطح هستی شناسی، که آن را از \"demasking\" از \"Hsun تائو\" متمایز می کند، آن را \"پوشش\" می داند ما نمی توانیم آن را به عنوان \"becloud\" در سطح معرفت شناختی در نظر بگیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Versions of Anselm’s ontological argument were later used by both St. Thomas Aquinas and Rene Descartes and were, much later still, heavily criticised by Immanuel Kant.
[ترجمه گوگل]نسخههای برهان هستیشناختی آنسلم بعدها توسط سنت توماس آکویناس و رنه دکارت مورد استفاده قرار گرفت و بسیار بعدها توسط امانوئل کانت به شدت مورد انتقاد قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]نسخه های قبلی بحث هستی شناسی Anselm بعدا توسط سنت توماس آکویناس و رنه دکارت مورد استفاده قرار گرفت و بیشتر بعد از آن به شدت مورد انتقاد Immanuel کانت قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Mining association rules with ontological information bases on built domain ontology, using an algorithm of data mining, to produce semantic association rules which are more greatly satisfying users.
[ترجمه گوگل]قوانین تداعی کاوی با پایگاه های اطلاعات هستی شناسی بر روی هستی شناسی دامنه ساخته شده، با استفاده از الگوریتم داده کاوی، برای تولید قوانین ارتباط معنایی که رضایت کاربران را بیشتر می کند
[ترجمه ترگمان]مقررات انجمن معدنی با پایگاه های اطلاعات هستی شناسی در هستی شناسی دامنه ایجاد شده، با استفاده از الگوریتم استخراج داده ها، برای ایجاد قواعد ارتباط معنایی که کاربران greatly را ارضا می کند، استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The Ontological Argument attempts to give a deductive argument for theism.
[ترجمه گوگل]برهان هستی شناسی تلاش می کند تا یک استدلال قیاسی برای خداباوری ارائه دهد
[ترجمه ترگمان]The به تلاش برای ارایه یک استدلال استقرایی برای خداباوری می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Nevertheless there are certain minimal logical conditions that must be satisfied before any references to ontological existents can be accepted as meaningful.
[ترجمه گوگل]با این وجود، حداقل شرایط منطقی خاصی وجود دارد که باید پیش از آنکه ارجاعات به موجودات هستیشناختی معنادار شوند، ارضا شوند
[ترجمه ترگمان]با این حال، برخی شرایط منطقی حداقلی وجود دارند که باید قبل از هر گونه اشاره به existents هستی شناسی به عنوان معنی دار پذیرفته شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. There are a number of complex issues bound up with this particular matter, ontological and epistemological, practical as well as theoretical.
[ترجمه گوگل]تعدادی از مسائل پیچیده با این موضوع خاص وجود دارد، هستی شناختی و معرفت شناختی، عملی و نظری
[ترجمه ترگمان]تعدادی مسایل پیچیده مربوط به این موضوع خاص، هستی شناسی و معرفت شناختی، کاربردی و نیز تئوریک وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. They can be objects of thought-acts in reflective consciousness, but they do not qualify as ontological existents.
[ترجمه گوگل]آنها می توانند ابژه های اعمال فکری در آگاهی بازتابی باشند، اما به عنوان موجودات هستی شناختی واجد شرایط نیستند
[ترجمه ترگمان]آن ها می توانند اشیا تفکر در آگاهی بازتابنده باشند، اما به عنوان existents ontological واجد شرایط نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. That is, one who is a monotheist does not accept the ontological reality of idols.
[ترجمه گوگل]یعنی آن که موحد است واقعیت هستی شناختی بت ها را نمی پذیرد
[ترجمه ترگمان]یعنی، کسی که a است، واقعیت وجودی بت ها را نمی پذیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Where and how do we draw a line between ontological existents and fictions?
[ترجمه گوگل]کجا و چگونه مرزی بین موجودات هستیشناختی و داستانها ترسیم کنیم؟
[ترجمه ترگمان]کجا و چگونه یک خط بین existents هستی شناسی و تخیل ها ترسیم کنیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید