only too


بسیار، کاملا

جمله های نمونه

1. Mrs Cartwright said she would be only too delighted to present the prizes.
[ترجمه گوگل]خانم کارترایت گفت که از ارائه جوایز بسیار خوشحال خواهد شد
[ترجمه ترگمان]خانم کارت رایت گفت که خیلی خوشحال می شود که جایزه ها را حاضر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They were only too eager to help us.
[ترجمه گوگل]آنها فقط خیلی مشتاق بودند که به ما کمک کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها بیش از آن مشتاق بودند که به ما کمک کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It's only too easy for them to deny responsibility.
[ترجمه گوگل]انکار مسئولیت برای آنها بسیار آسان است
[ترجمه ترگمان]این کار برای آن ها خیلی آسان است که مسوولیت را انکار کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I know only too well that plans can easily go wrong.
[ترجمه گوگل]من به خوبی می دانم که برنامه ها به راحتی می توانند اشتباه پیش بروند
[ترجمه ترگمان]من فقط می دانم که نقشه به راحتی می تواند غلط از آب در بیاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Mark was only too happy to agree with her.
[ترجمه گوگل]مارک خیلی خوشحال بود که با او موافق نبود
[ترجمه ترگمان]مارک برای موافقت با اون خیلی خوشحال بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It is only too true that people are judged by their accents.
[ترجمه گوگل]خیلی درست است که مردم از روی لهجه‌شان قضاوت می‌شوند
[ترجمه ترگمان]این حقیقت دارد که مردم با accents قضاوت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I'd be only too glad to help.
[ترجمه گوگل]من خیلی خوشحال خواهم شد که کمک کنم
[ترجمه ترگمان]من فقط برای کمک خیلی خوشحال می شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Tom was only too pleased to come.
[ترجمه گوگل]تام از آمدن خیلی خوشحال بود
[ترجمه ترگمان]تام خیلی خوشحال بود که بیاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She was only too ready to believe the worst of him.
[ترجمه گوگل]فقط آنقدر آماده بود که بدترین او را باور کند
[ترجمه ترگمان]او بیش از آن مشتاق بود که از همه بدتر آن را باور کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I'll be only too pleased to help them out with any queries.
[ترجمه گوگل]من خیلی خوشحال خواهم شد که با هر سؤالی به آنها کمک کنم
[ترجمه ترگمان]من فقط از کمک کردن به آن ها خیلی خوشحال می شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We are only too painfully aware of the damage his actions have caused.
[ترجمه گوگل]ما به شدت از آسیبی که اعمال او ایجاد کرده است آگاه هستیم
[ترجمه ترگمان]ما فقط به شدت از آسیب هایی که اعمال او به وجود امده آگاه هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The letter spoke only too clearly of his anxiety for her.
[ترجمه گوگل]نامه فقط به وضوح از اضطراب او برای او صحبت می کرد
[ترجمه ترگمان]نامه فقط به روشنی از نگرانی او برای او حکایت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I'm sure he'd be only too glad to help you.
[ترجمه گوگل]من مطمئن هستم که او خیلی خوشحال خواهد شد که به شما کمک کند
[ترجمه ترگمان]مطمئنم که از کمکت خیلی خوشحال می شه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It is only too true that she cannot be relied upon.
[ترجمه گوگل]خیلی درست است که نمی توان به او اعتماد کرد
[ترجمه ترگمان]این مساله بیش از حد درست است که او نمی تواند به آن تکیه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I'd be only too pleased to assist you.
[ترجمه گوگل]من خیلی خوشحال خواهم شد که به شما کمک کنم
[ترجمه ترگمان]من فقط برای کمک به تو خیلی خوشحال می شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

used to emphasize that something is the case to an extreme or regrettable extent.
برای تأکید بر اینکه چیزی تا حد افراطی یا تاسف بار استفاده می شود.
( خیلی، بسیار زیاد، بی حد= to a high degree )
...
[مشاهده متن کامل]

You should be only too glad to be rid of him.
شما باید خیلی خوشحال باشید که از شر او خلاص می شوید.

you use only too to emphasize that something happens to a greater extent than is expected or wanted

بپرس