online

/ˈɒnˌlaɪn//ˈɒnˌlaɪn/

معنی: درون خطی
معانی دیگر: درون خطی، مورد کاربرد، مورد استعمال، در تولید، آماده ی تولید

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: connected to or reached through a computer or computer network.

- The bank's online services are convenient to use.
[ترجمه گوگل] استفاده از خدمات آنلاین بانک راحت است
[ترجمه ترگمان] استفاده از خدمات آنلاین این بانک راحت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The college's course catalog has been online for some years now.
[ترجمه ف .ب] واقعا که شما باید معنی آنلاین را در جمله بنویسید نه خود کلمه را، وگرنه با یک جستجو میلیون ها جمله با کلمه آنلاین پیدا می شود.
|
[ترجمه گوگل] کاتالوگ دروس کالج چند سالی است که آنلاین شده است
[ترجمه ترگمان] کاتالوگ دوره کالج به مدت چند سال به صورت آنلاین بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: designating a computer terminal that is in operation.
قید ( adverb )
• : تعریف: while under the direct control of another computer, or while connected to a computer network.

- She can work online from her computer at home.
[ترجمه گوگل] او می تواند از طریق رایانه خود در خانه به صورت آنلاین کار کند
[ترجمه ترگمان] او می تواند به صورت آنلاین از کامپیوتر خود در خانه کار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- People are ordering more and more merchandise online.
[ترجمه گوگل] مردم به صورت آنلاین کالاهای بیشتری را سفارش می دهند
[ترجمه ترگمان] افراد به صورت آنلاین کالاها را به صورت آنلاین سفارش می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. on-line database
بانک اطلاعاتی وصل - خط

2. on-line processing
پردازش وصل - خط

3. on-line storage
حافظه ی وصل - خط

4. All the city's schools will be online by the end of the year.
[ترجمه گوگل]تمامی مدارس شهر تا پایان سال آنلاین می شوند
[ترجمه ترگمان]همه مدارس شهر تا پایان سال آنلاین خواهند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This site is the best online magazine for bad-ass biker gear.
[ترجمه گوگل]این سایت بهترین مجله آنلاین برای تجهیزات دوچرخه سواری بد است
[ترجمه ترگمان]این سایت بهترین مجله آنلاین برای لوازم دوچرخه سواران خراب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Have you ever bought anything online?
[ترجمه گوگل]آیا تا به حال چیزی آنلاین خریده اید؟
[ترجمه ترگمان]تا حالا تو اینترنت چیزی خریدی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You can search Cambridge dictionaries online at www. dictionary. cambridge. org.
[ترجمه گوگل]می توانید دیکشنری های کمبریج را به صورت آنلاین در www فرهنگ لغت کمبریج org
[ترجمه ترگمان]شما می توانید فرهنگ لغات کمبریج را به آدرس www فرهنگ لغت کمبریج org است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We agreed the deal online, but we'll have to wait for snail mail to get the paperwork.
[ترجمه گوگل]ما قرارداد را به صورت آنلاین به توافق رساندیم، اما باید منتظر نامه حلزون باشیم تا مدارک را دریافت کند
[ترجمه ترگمان]ما توافق کردیم که معامله به صورت آنلاین انجام شود، اما ما باید منتظر پست snail بمانیم تا تشریفات اداری را به دست آوریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The reports are not available online yet.
[ترجمه گوگل]گزارش ها هنوز به صورت آنلاین در دسترس نیستند
[ترجمه ترگمان]این گزارش ها هنوز به صورت آنلاین موجود نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Click on this link to visit our online bookstore.
[ترجمه گوگل]برای بازدید از کتابفروشی آنلاین ما روی این لینک کلیک کنید
[ترجمه ترگمان]برای بازدید از کتاب فروشی آنلاین ما روی این لینک کلیک کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. New technology has enabled development of an online 'virtual library'.
[ترجمه گوگل]فناوری جدید توسعه یک "کتابخانه مجازی" آنلاین را امکان پذیر کرده است
[ترجمه ترگمان]تکنولوژی جدید توسعه یک کتابخانه مجازی آنلاین را امکان پذیر ساخته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The data entry terminal is connected to an online database while editing is taking place.
[ترجمه گوگل]ترمینال ورود داده ها در حین انجام ویرایش به یک پایگاه داده آنلاین متصل می شود
[ترجمه ترگمان]پایانه ورود داده ها به یک پایگاه داده آنلاین متصل شده است در حالی که ویرایش در حال انجام است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Online gaming allows players from around the world to challenge each other.
[ترجمه گوگل]بازی آنلاین به بازیکنانی از سراسر جهان اجازه می دهد تا یکدیگر را به چالش بکشند
[ترجمه ترگمان]بازی آنلاین به بازیکنان اجازه می دهد تا از سرتاسر دنیا به چالش بکشند تا یکدیگر را به چالش بکشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I'll send you my email address once I'm online.
[ترجمه گوگل]وقتی آنلاین شدم آدرس ایمیلم را برای شما ارسال می کنم
[ترجمه ترگمان]وقتی آنلاین ام آدرس ایمیلش رو برات می فرستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Online security is being built in to the system, not tagged on.
[ترجمه گوگل]امنیت آنلاین در سیستم ساخته شده است، نه برچسب گذاری شده
[ترجمه ترگمان]امنیت آنلاین در سیستم ساخته شده و برچسب خورده نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Mr. Smith is on line one.
[ترجمه گوگل]آقای اسمیت در خط یک است
[ترجمه ترگمان]اقای اسمیت تو صف اول هستن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Mr. Peck is on line one.
[ترجمه گوگل]آقای پک در خط یک است
[ترجمه ترگمان]آقای \"پک\" تو صف اول هستن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Mr. Peck for you. He's on line one.
[ترجمه گوگل]آقای پک برای شما او در خط یک است
[ترجمه ترگمان]آقای \"پک\" برای شما روی خط یک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. For 'November' on line read 'September'.
[ترجمه گوگل]برای «نوامبر» روی خط، «سپتامبر» را بخوانید
[ترجمه ترگمان]برای ماه نوامبر در خط پایان سپتامبر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. They can order their requirements on line.
[ترجمه گوگل]آنها می توانند نیازهای خود را به صورت آنلاین سفارش دهند
[ترجمه ترگمان]آن ها می توانند نیازهای خود را بر روی خط تولید کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. You can book tickets on line.
[ترجمه گوگل]می توانید به صورت آنلاین بلیط رزرو کنید
[ترجمه ترگمان] میتونی بلیط رزرو کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. Most schools will be on line by the year 2000.
[ترجمه گوگل]اکثر مدارس تا سال 2000 روی خط خواهند بود
[ترجمه ترگمان]اکثر مدارس تا سال ۲۰۰۰ در خط خواهند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. The new machine will go on line in June 200
[ترجمه گوگل]دستگاه جدید در ژوئن 200 وارد خط می شود
[ترجمه ترگمان]این ماشین جدید در روز ۲۰۰ ژوئن به خط خود خواهد رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. Most of our sales staff now work on line.
[ترجمه گوگل]اکثر کارکنان فروش ما اکنون به صورت آنلاین کار می کنند
[ترجمه ترگمان]اکثر کارکنان ما در حال حاضر مشغول کار بر روی خط هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. The new working methods will come on line in June.
[ترجمه گوگل]روش‌های کاری جدید در ماه ژوئن وارد بازار می‌شوند
[ترجمه ترگمان]روش های جدید کار در ماه ژوئن به پایان خواهند رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. To a certain degree, the rush to get on line boils down to simple economics.
[ترجمه گوگل]عجله برای آنلاین شدن تا حدی به اقتصاد ساده خلاصه می شود
[ترجمه ترگمان]برای رسیدن به درجه خاصی، عجله برای رسیدن به خط به اقتصاد ساده ختم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. She even peddles her line of nostalgic shirts on line.
[ترجمه گوگل]او حتی خط پیراهن های نوستالژیک خود را روی خط می فروشد
[ترجمه ترگمان] اون حتی her رو روی خط انداخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. The department is equipped with full automated analysers, on line to the hospital main frame computer.
[ترجمه گوگل]این بخش مجهز به آنالایزرهای تمام اتوماتیک، در خط به کامپیوتر فریم اصلی بیمارستان است
[ترجمه ترگمان]این بخش مجهز به analysers کامل اتوماتیک، بر روی خط به کامپیوتر کادر اصلی بیمارستان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. When the knowledge gained by genomics comes on line, the power of genetic engineering will truly become evident.
[ترجمه گوگل]وقتی دانش به دست آمده توسط ژنومیک به کار گرفته شود، قدرت مهندسی ژنتیک واقعاً آشکار خواهد شد
[ترجمه ترگمان]وقتی دانش بدست آمده توسط genomics به خط برسد، قدرت مهندسی ژنتیک به راستی آشکار خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

30. These projects are only now coming on line and how successful they will be has yet to be determined.
[ترجمه گوگل]این پروژه ها اکنون به مرحله اجرا در آمده اند و هنوز مشخص نشده است که چقدر موفق خواهند شد
[ترجمه ترگمان]این پروژه ها تنها در حال حاضر به خط می رسند و این که آن ها تا چه حد موفق خواهند شد، هنوز مشخص نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

درون خطی (صفت)
online

تخصصی

[صنعت] اینترنتی، لحظه ای، آنی، درون خطی
[پلیمر] در مسیر
[آمار] برخط
[حسابداری] پیوسته، بیدرنگ
[کامپیوتر] مستقیم، متصل، درون خطی . - داخل خط، مرتبط، آماده - مرتبط با یک کامپیوتر یا قابل دسترس از طریق یک کامپیوتر . مثلاً « راهنمای آماده » اطلاعاتی است که می تواند بسیار سریع بر روی صفحه نمایش ظاهر شود، بدون آنکه جستجوی درون کتاب انجام گیرد.
[برق و الکترونیک] دائم ؛ پیوسته واژه ی مورد استفاده برای تجهیزات جانبی که به طور مستقیم تحت کنترل واحد پردازش مرکزی است و امکان پردازش داده های ورودی را به محض دریافت و ارسال بی درنگ داده های خروجی را فراهم می کند.
[ریاضیات] ارتباط مستقیم، با ارتباط مستقیم، در خط، در مدار، درون خطی، روی خط

انگلیسی به انگلیسی

• (computers) connected, connected to another computer or to the internet; available through the internet
(computers) connected, connected to another computer or to the internet; available through the internet
connected to the internet, while hooked up to a computer network
a part of a computer system that is on line is directly connected to and controlled by the central processing unit of the computer.

پیشنهاد کاربران

{online} از پیشوندِ {on:در/اندر/بر} به همراهِ {line:رَج/رَد} ساخته شده است.
پیشوندی که به جایِ {on} می توان بکار بَست {اَن} و دیگری {در} است.
پس از این روی می توان از {انرَج/اَنرَد/دررد/دررج} بکار برد.
...
[مشاهده متن کامل]

نِمونه:او سپس آنلاین شد تا سری به تارنما ( =وبسایت ) خود بزند.
پیشنهادی:او سپ اَنرَج/انرَد/دررد/دررج شد تا سری به تارنما ی خود بزند.
بِدرود!

⭕ برخط
آنلاین
مثال: You can find many resources online to help you with your studies.
می توانید منابع زیادی را آنلاین پیدا کنید که به شما در مطالعاتتان کمک کند.
به خط
بر خط
برخط
( Barxat )
�بر� ( on ) و �خط� ( line )
دوستان دقت کنین online با on line تفاوت داره.
online به معنای آنلاین و وصل بودن به اینترنت هست.
در حالی که on line معنی در جریان بودن و کارکردن ( یک دستگاه یا خط تولید و. . . ) رو میده.
مثال:
...
[مشاهده متن کامل]

We've got to get this coolant system back on line.
باید این سیستم خنک کننده رو به کار بندازیم.

آنلاین
برخط
لحظه ای
روی خط
آنلاین😐😐😐

روی خط
لحظه ای، برخط
در جریان
همگاه، رایاخواه، رایامند: متصل به کامپیوتر یا کنترل شده توسط کامپیوتر، عملیاتی، نشانگر حالت اتصال
مستقیم - حضوری - فوری
بر خط
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس