onion

/ˈənjən//ˈʌnɪən/

معنی: پیاز
معانی دیگر: ریشه ی این گیاه، (گیاه شناسی) پیاز (allium cepa از خانواده ی lily)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a round, sharp-tasting bulb used extensively in cooking and as a flavoring.

(2) تعریف: the plant that produces such bulbs, a member of the lily family.

جمله های نمونه

1. an onion bulb
پیاز (یا ریشه ی) پیاز

2. raw onion does not sit well with me
پیاز خام به من نمی سازد.

3. the onion is allied to the lily
پیاز و سوسن هم خانواده اند.

4. Life is like an onion; you peel it off one layer at a time, and sometimes you weep.
[ترجمه گوگل]زندگی مثل پیاز است؛ یک لایه آن را جدا می کنید و گاهی گریه می کنید
[ترجمه ترگمان]زندگی مثل پیاز است، تو آن را در یک لایه peel و گاهی هم گریه می کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. If you salt the vegetables with a little onion salt, they will taste better.
[ترجمه گوگل]اگر سبزیجات را با کمی نمک پیاز نمک بزنید طعم بهتری خواهند داشت
[ترجمه ترگمان]اگر شما سبزیجات را با کمی نمک مخلوط کنید، مزه بهتری خواهند داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Add the onion and cook for three minutes.
[ترجمه گوگل]پیاز را اضافه کنید و سه دقیقه تفت دهید
[ترجمه ترگمان]the و cook را به مدت سه دقیقه اضافه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The soup has a savour of onion.
[ترجمه گوگل]سوپ مزه پیاز دارد
[ترجمه ترگمان]سوپ مزه پیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. As you peel away the onion skin,you will find another skin underneath.
[ترجمه گوگل]همانطور که پوست پیاز را جدا می کنید، پوست دیگری در زیر آن پیدا می کنید
[ترجمه ترگمان]وقتی پوست پیاز را پوست بکنید پوست دیگری در زیر آن پیدا خواهید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Mince the meat up with some onion and garlic.
[ترجمه گوگل]گوشت را با مقداری پیاز و سیر چرخ کنید
[ترجمه ترگمان]گوشت را با کمی پیاز و سیر بپوشانید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Cut the onion into paper-thin slices.
[ترجمه گوگل]پیاز را به ورقه های نازک کاغذ برش دهید
[ترجمه ترگمان]پیاز را به تکه های کاغذ نازک ببرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Add the onion and cook gently for about 5 minutes.
[ترجمه گوگل]پیاز را اضافه کنید و به آرامی حدود 5 دقیقه تفت دهید
[ترجمه ترگمان]پیاز را اضافه کنید و حدود ۵ دقیقه بپزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Peel the onion and cut it in half lengthwise.
[ترجمه گوگل]پیاز را پوست گرفته و از طول نصف کنید
[ترجمه ترگمان]از روی زمین پیاز را بردار و آن را تا نیمه دیگر ببر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Fry the onion and garlic for about two minutes.
[ترجمه گوگل]پیاز و سیر را حدود دو دقیقه تفت دهید
[ترجمه ترگمان]پیاز و سیر را حدود دو دقیقه سرخ کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Fry the chopped onion and crushed garlic for 3 minutes.
[ترجمه گوگل]پیاز خرد شده و سیر له شده را به مدت 3 دقیقه تفت دهید
[ترجمه ترگمان]پیاز خرد شده و سیر خرد شده را به مدت ۳ دقیقه سرخ کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Chop an onion and stir it into the sauce.
[ترجمه گوگل]یک پیاز را خرد کرده و داخل سس بریزید
[ترجمه ترگمان]!! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Place a whole onion inside the chicken.
[ترجمه گوگل]یک پیاز کامل را داخل مرغ قرار دهید
[ترجمه ترگمان]یه پیاز رو تو مرغ سوخاری کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پیاز (اسم)
bulb, onion

تخصصی

[صنایع غذایی] پیاز

انگلیسی به انگلیسی

• sharp-tasting edible bulb consisting of concentric fleshy layers (used much in cooking); any of various bulbous hollow-leaved plants which are cultivated for their sharp-tasting edible bulb
an onion is a small round vegetable. it is white with a brown skin, and has a strong smell and taste.

پیشنهاد کاربران

الف ) اسم، وامواژه از زبان فرانسوی
1. ریشه گرد و خوراکی آلیوم سپا ( Allium cepa ) دارای دمبرگ های گوشتی متحد المرکز با بو و طعم قوی تند و تیز و رنگ های مختلف از قرمز تیره گرفته تا سفید که به عنوان سبزی آشپزخانه ای به صورت خام، پخته یا ترشی مصرف می شود؛ همچنین به آن onion bulb گفته می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

2. گیاه آلیوم سپا ( از خانواده سوسنیان یا پیازیان ) با برگ های استوانه ای یا شلاقی شکل بلند و سرگل های مدور که گیاهی غیر خودرو است و احتمالا منشأ آن آسیای مرکزی بوده و امروزه به طور گسترده در بسیاری از اقلیم ها کشت می شود.
3. ( همراه با واژگان متمایزکننده ) هر یک از واریته های مختلف آلیوم سپا؛ ( همچنین ) هر یک از گونه های دیگر سرده آلیوم
مثال ها: cocktail onion, Egyptian onion, Portugal onion, potato onion, red onion, spring onion, Welsh onion
4. هر یک از گیاهان مختلف پیازی شکل از سایر سرده ها و تیره ها؛ مانند couch - onion
5. ( مهجور، منسوخ ) گیاه دریمیا ماریتیما ( Drimia maritima یا Urginea maritima ) از خانواده سوسنیان یا سنبلیان. نام عمومی آن squill و نیز sea onion می باشد.
6. ( مهجور، منسوخ ) مروارید ( pearl یا union )
7. ( مهجور، منسوخ، نادر ) ریشه پیازمانند هر گیاه ( bulb )
8. ( مهجور، منسوخ ) قوز شست پا ( bunion )
9. ( مهجور، منسوخ، عامیانه، معمولا به صورت جمع ) مهر ( seal ) یا چیز شبیه آن، به ویژه آنکه روی بند یا زنجیر ساعت قرار می گیرد.
10. ( عامیانه، دریانوردی ) جزء کوچکی از یک گره دریایی ( knot )
11. ( مهجور، منسوخ، نادر ) برآمدگی، برجستگی یا قلمبگی ( knob )
12. ( عامیانه ) سر ( head ) ؛ به ویژه در عبارت off one's onion به معنای ناخوش ( معنای نادر ) ، دیوانه
13. ( عامیانه، در اصل آمریکایی ) آدم احمق یا حقیر؛ آدم ساده لوح ( mug ) . در کاربرد بریتانیایی در اصل و بیشتر در خدمت سربازی متداول بوده است.
14. ( عامیانه، نظامی، اکنون تاریخی ) تیربار هوایی با نام flaming onions
15. ( با O بزرگ ) بومی یا ساکن برمودا؛ برمودایی ( گاهی برای معرفی خود به کار می رود، مثلا I'm an Onion یعنی من برمودایی هستم
در اصل با ارجاع به تعداد بالای تولید و صادرات پیاز در این جزیره
16. ( به ویژه در میان اعضای باند موتورسواری ) هنگامی که چندین مرد اقدام به برقراری رابطه با یک زن می نمایند
اصطلاحات:
to know one's onions
خبره یا مطلع بودن درباره چیزی
not the only onion in the stew / not the only onion in the hash
نه یگانه شخص یا شیء که بتوان در نظر گرفت
ب ) فعل متعدی به معنای طعم دار کردن با پیاز
مشتقات ( اسم ) : onion seed, oinet, red onion, onion seller, sea onion, dog's onion, French onion, onion bed, green onion, rush onion, field onion, onion asphodel, onion skin, onion - head, Portugal onion, Michaelmas onion, onion - water, onion sauce, Spanish onion, onion hoe, Welsh onion, onion soup, onion - shell, spring onion, onion ring, rock onion, yellow onion, onionet, potato onion, onion bulb, bog onion, onion crop, onion fly, Bermuda onion, gypsy onion, onion selling, onion - fish, pearl onion, onion set, onion maggot, Barbados onion, onion dome, onion grass, onion peel, onion steeple, onion twitch, onion smut, Egyptian onion, onion couch, couch - onion, Maori onion, onion green, onion weed, onion salt, cocktail onion, onion orchid, onion bag, onion spire, onion roll, top - onion, wild onion
مشتقات ( صفت ) : onion - eyed, onion - loving, onionized, onion - shaped, oniony, onion - red, onion - like, onion - eating, onion - domed, onion green, onion - spired, onion - towered
منبع: Oxford English Dictionary

پیاز
مثال: She chopped some onion for the soup.
او برای سوپ چندتا پیاز خرد کرد.
onion ( n ) ( ʌnyən ) =a round vegetable with many layers inside each other and a brown, red, or white skin. Onions have a strong smell and flavor, e. g. Chop the onions finely.
onion
onion: پیاز
پیاز ولی ندارم بهش نیاز
پیاز Onion
نام علمی Allium cepa
اسامی سبزیجات به انگلیسی:
asparagus = مارچوبه
bell pepper ( American ) / pepper ( British ) / sweet pepper ( both Am & Br ) = فلفل دلمه ای 🫑
chilli ( British ) / chili ( American ) = فلفل تند 🌶 ( که یا قرمز است یا سبز ولی تند است )
...
[مشاهده متن کامل]

cabbage = کلم
broccoli = کلم بروکلی 🥦
cauliflower = گل کلم
Brussels sprouts = کلم بروکسل، کلم فندقی
celery = کرفس
lettuce = کاهو 🥬
leek = تره فرنگی
chives = تره
basil = ریحان
dill = شوید
cress = شاهی، ترتیزک
coriander = گشنیز
mushroom = قارچ
onion = پیاز 🧅
spring onion ( British ) / scallion ( American ) / green onion ( American ) = پیازچه
garlic = سیر 🧄
shallot = نوعی پیاز کوچک
pea = نخود فرنگی
pumpkin = کدو تنبل 🎃
spinach = اسفناج
thyme = آویشن
fennel = رازیانه، بادیان
parsley = جعفری
mint = نعنا
green bean ( British ) / French bean ( British ) / runner bean / string bean = لوبیا سبز
turnip = شلغم
oregano = پونه کوهی
sage = مریم گلی
radish = تربچه
tarragon = ترخون
beetroot ( British ) / beet ( American ) = چغندر
zucchini ( American ) / courgette ( British ) = کدو سبز
okra = بامیه ( نوعی گیاه )
eggplant ( American ) / aubergine ( British ) = بادنجان 🍆
sweet potato = سیب زمینی شیرین
yam = سیب زمینی هندی
corn on the cob = بلال کامل 🌽
parsnip = هویج وحشی
broad bean ( British ) / fava bean ( American ) = باقلا

Oniom = پیاز
یعنی پیاز
پیاز. یک جور سبزی جات خوردنی
پیاز یکی از انواده ی سبزیجات است از پیاز مثل سبزیجات در غذا استفاده می کنند خیلی از افراد کشور ما وقتی سرما می خورند از پیاز استفاده می کنند چه جوری از پیاز استفاده می کنند اولن که پیاز درمان سریع تر است
...
[مشاهده متن کامل]
بعد موقع خواب مردم ها که سرما نخورند پیاز ها را می برند و با سر های شان می گذارند تا سرما نخورند از پیاز در سالاد هم می ریزنند بعد اینکه در سالاد پیاز رو می ریزیم خیلی سالاد خوشمزه می شود پس با پیاز برای بدن ما خیلی مفید است

صنایع غذایی پیاز

پیاز
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس