one upsmanship

پیشنهاد کاربران

"one - up" ( to outperform or outdo someone ) :
He always tries to one - up everyone in meetings.
همیشه تو جلسات سعی می کنه از همه جلو بزنه.
Don't one - up me when I'm telling a story!
...
[مشاهده متن کامل]

وقتی دارم یه داستان می گم، سعی نکن بهتر از من تعریف کنی!
She bought a bigger house just to one - up her sister.
خونه بزرگتری خرید فقط که از خواهرش پیشی بگیره.
It's not a competition - stop trying to one - up me!
این مسابقه نیست، بس کن می خوای ازم جلو بزنی!
They keep one - upping each other with expensive gifts.
مدام با هدیه های گرون تر از هم سبقت می گیرن.
I don't want to one - up you, I just want to help.
نمی خوام از تو بهتر باشم، فقط می خوام کمک کنم.
His new car is clearly an attempt to one - up his neighbor.
ماشین جدیدش واضحاً تلاشیه برای پیشی گرفتن از همسایه.
You don't have to one - up everyone to prove yourself.
لازم نیست از همه جلو بزنی تا ثابت کنی خوبی.
They've been one - upping each other since college.
از زمان دانشگاه مدام دارن از هم سبقت می گیرن.
I shared my promotion news, and he had to one - up me with his.
خبر ترفیعم رو گفتم، و اونم مجبور شد ترفیع خودش رو بگه.
نکات کاربردی:
"One - up" در فارسی معمولاً به این معانی ترجمه می شود:
جلو زدن / پیشی گرفتن ( در رقابت )
سبقت گرفتن ( در مقایسه )
بهتر انجام دادن ( برای نشان دادن برتری )
این اصطلاح معمولاً در موقعیت های رقابتی یا وقتی کسی می خواهد خودش را برتر نشان دهد استفاده می شود

موقعیتی که در آن کسی چیزی را انجام می دهد یا می گوید، تا ثابت کند که از دیگری بهتر است