🔸 معادل فارسی
- رودررو
- تک به تک
- فردی
- در زبان محاوره ای: دونفره، خصوصی
- - -
## 🔸 تعریف ها
1. ** ( اجتماعی – اصلی ) :** تعامل مستقیم بین دو نفر بدون حضور دیگران.
... [مشاهده متن کامل]
- مثال: We had a one - on - one meeting.
ما یک جلسه ی رودررو داشتیم
2. ** ( ورزشی – عمومی ) :** رقابت یا تمرین بین دو بازیکن.
- مثال: They played one - on - one basketball.
آنها بسکتبال تک به تک بازی کردند
3. ** ( آموزشی/حرفه ای – استعاری ) :** آموزش یا مشاوره ی فردی.
- مثال: She offers one - on - one tutoring.
او آموزش خصوصی ارائه می دهد
- - -
## 🔸 مترادف ها
face - to - face – private – individual – personal – duel
- - -
## 🔸 مثال ها
- The coach had a one - on - one with the player.
مربی جلسه ی رودررو با بازیکن داشت
- I prefer one - on - one conversations to group discussions.
من گفت وگوهای رودررو را به بحث های گروهی ترجیح می دهم
- They practiced one - on - one drills in basketball.
آنها تمرین های تک به تک در بسکتبال انجام دادند
فردی، یک به یک
One - on - one tuition = کلاس خصوصی، آموزش انفرادی
فردی
( گاهی به صورت 1:1 هم می نویسند )
مثال:
One - on - one and group counseling
مشاوره فردی و گروهی
رو در رو ، در مقابل . . .
خصوصی، بین دو نفر
( فوتبال )
( موقعیت ) یک به یک، تک به تک
1 - رو در رو
🔸 معادل فارسی
- ترکیب کوکائین و هروئین
- در زبان محاوره ای: ترکیب دو ماده
- - -
## 🔸 تعریف ها
1. ** ( اسلنگ مواد مخدر – اصلی ) :** اصطلاح خیابانی برای ترکیب همزمان کوکائین و هروئین.
... [مشاهده متن کامل]
- کوکائین ( محرک ) → افزایش انرژی و هوشیاری.
- هروئین ( مسکن/افیونی ) → آرام بخش و سرکوب کننده.
- ترکیب → اثرات متضاد و بسیار خطرناک.
2. ** ( فرهنگی – عمومی ) :** مشابه اصطلاحات دیگر مثل *speedball* که به همین ترکیب اشاره دارد.
- - -
## 🔸 مترادف ها ( در اسلنگ خیابانی )
- **Speedball**
- **Goofball** ( در برخی مناطق )
- **One - on - one**
- - -
## 🔸 مثال ها ( صرفاً آموزشی )
- He overdosed after trying a one - on - one.
او پس از مصرف ترکیب وان - آن - وان دچار اُوردوز شد
- The slang “one - on - one” refers to mixing cocaine and heroin.
اسلنگ �وان - آن - وان� به ترکیب کوکائین و هروئین اشاره دارد
نفربه نفر؛ فردبه فرد
رودر رو ، یک به یک ، رو در رو در مقابل هم
یک به یک؛ یکایک، تن به تن، تک به تک
یک به یک، تک به تک، تن به تن
رو در رو
example:
". . . I can't afford to pay for one - on - one English classes"
( American English File 2 - Work Book - Page 48 - Kiko Japan )
بین دونفر
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)