**فارسی:** *"On top of that"* یعنی *علاوه بر چیزی که قبلاً گفته شده، مخصوصاً اگر منفی باشد*.
... [مشاهده متن کامل]
- - -
او همین طور هم برای جلسه دیر کرده بود و علاوه بر آن، ارائه اش را در خانه جا گذاشت.
هوا خیلی بد بود و علاوه بر آن، ماشینم در مسیر محل کار خراب شد.
او قطار را از دست داد و علاوه بر آن، باتری تلفنش تمام شد، بنابراین نتوانست با کسی تماس بگیرد.
او روز سختی را در محل کار داشت و علاوه بر آن، مجبور بود برای کل خانواده اش شام بپزد.
هتل گران بود و علاوه بر آن، خدماتش خیلی بد بود.
او بعد از یک روز طولانی خسته بود و علاوه بر آن، مجبور بود تا دیروقت بیدار بماند تا پروژه اش را تمام کند.
ما بازی را باختیم و علاوه بر آن، بهترین بازیکنمان مصدوم شد.
او نه تنها تولدم را فراموش کرد، بلکه علاوه بر آن، حتی عذرخواهی هم نکرد.
پرواز سه ساعت تأخیر داشت و علاوه بر آن، چمدانم را هم گم کردند.
تمام روز حالم بد بود و علاوه بر آن، مجبور بودم کارهای زیادی انجام دهم.
به علاوه
از این بالاتر/ بدتر
Your performance has really been slipping over the past few months, and you're no longer meeting our expectations. On top of that, your appearance and attire in the office has been very unprofessional recently.
... [مشاهده متن کامل]
عملکرد شما در چند ماه گذشته واقعاً کاهش یافته است و دیگر انتظارات ما را برآورده نمی کنید. علاوه بر این، ظاهر و لباس شما در دفتر اخیراً بسیار غیرحرفه ای بوده است.
از این بالاتر/ بدتر
... [مشاهده متن کامل]
عملکرد شما در چند ماه گذشته واقعاً کاهش یافته است و دیگر انتظارات ما را برآورده نمی کنید. علاوه بر این، ظاهر و لباس شما در دفتر اخیراً بسیار غیرحرفه ای بوده است.
از همه اینا بدتر اینکه. . .
به علاوه. . .
به علاوه. . .
از آن گذشته
◀️ We missed our flight, and on top of that we had to wait seven hours for the next one
◀️ On top of that you're unexceptionally unattractive
◀️ On top of that you're not gonna win
علاوه بر همه اینها، ( میتونه مثبت یا منفی باشه )
از آن مهتر اینکه. . .
بعلاوه .
نکته دیگه اینکه
نکته دیگه اینکه
علاوه برآن، ( وقتی شخصی صحبت های مهمی میکند و در آخر می خواهد چیز مهم تری به گفته هایش بیافزاید، از این اصطلاح کاربردی استفاده می کند. )
از طرفی دیگر، اعصاب خرد کن تر اینکه
- علاوه بر ( همه ی ) این ( حرفها ) ،
اضافه بر این ( حرفها ) ،
گذشته از ( همه ی ) این ( حرف ) ها. . . ،
بعد همه ی این حرفها،
تازه . . . بعد اش. . .
- از اون بدتر، وخیم تر، . . . . تر
... [مشاهده متن کامل]
از همه اینها بدتر، مهمتر، . . . تر
در اس ( همه ی این ماجر ها، حرفها . . . )
قوز بالا قوز ( بودن/شدن )
اینو دیگه کجای دلم بزارم!
از اون مهم تر
علاوه بر آن، بعلاوه، اضافه بر آن، همچنین
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)