on top of that

پیشنهاد کاربران

**Meaning:**
*"On top of that"* means *in addition to something already mentioned, especially something negative*.
**فارسی:** *"On top of that"* یعنی *علاوه بر چیزی که قبلاً گفته شده، مخصوصاً اگر منفی باشد*.
...
[مشاهده متن کامل]

- - -
1. **She was already late for the meeting, and on top of that, she forgot her presentation at home. **
او همین طور هم برای جلسه دیر کرده بود و علاوه بر آن، ارائه اش را در خانه جا گذاشت.
2. **The weather was terrible, and on top of that, my car broke down on the way to work. **
هوا خیلی بد بود و علاوه بر آن، ماشینم در مسیر محل کار خراب شد.
3. **He missed the train, and on top of that, his phone battery died, so he couldn’t call anyone. **
او قطار را از دست داد و علاوه بر آن، باتری تلفنش تمام شد، بنابراین نتوانست با کسی تماس بگیرد.
4. **She had a tough day at work, and on top of that, she had to cook dinner for her whole family. **
او روز سختی را در محل کار داشت و علاوه بر آن، مجبور بود برای کل خانواده اش شام بپزد.
5. **The hotel was expensive, and on top of that, the service was terrible. **
هتل گران بود و علاوه بر آن، خدماتش خیلی بد بود.
6. **He was exhausted after a long day, and on top of that, he had to stay up late to finish his project. **
او بعد از یک روز طولانی خسته بود و علاوه بر آن، مجبور بود تا دیروقت بیدار بماند تا پروژه اش را تمام کند.
7. **We lost the game, and on top of that, our best player got injured. **
ما بازی را باختیم و علاوه بر آن، بهترین بازیکنمان مصدوم شد.
8. **Not only did she forget my birthday, but on top of that, she didn’t even apologize. **
او نه تنها تولدم را فراموش کرد، بلکه علاوه بر آن، حتی عذرخواهی هم نکرد.
9. **The flight was delayed for three hours, and on top of that, they lost my luggage. **
پرواز سه ساعت تأخیر داشت و علاوه بر آن، چمدانم را هم گم کردند.
10. **I was feeling sick all day, and on top of that, I had to deal with a lot of work. **
تمام روز حالم بد بود و علاوه بر آن، مجبور بودم کارهای زیادی انجام دهم.
chatgpt

به علاوه
از این بالاتر/ بدتر
Your performance has really been slipping over the past few months, and you're no longer meeting our expectations. On top of that, your appearance and attire in the office has been very unprofessional recently.
...
[مشاهده متن کامل]

عملکرد شما در چند ماه گذشته واقعاً کاهش یافته است و دیگر انتظارات ما را برآورده نمی کنید. علاوه بر این، ظاهر و لباس شما در دفتر اخیراً بسیار غیرحرفه ای بوده است.

از همه اینا بدتر اینکه. . .
به علاوه. . .
از آن گذشته
🔴 in addition to something, especially something unpleasant
◀️ We missed our flight, and on top of that we had to wait seven hours for the next one
◀️ On top of that you're unexceptionally unattractive
◀️ On top of that you're not gonna win
علاوه بر همه اینها، ( میتونه مثبت یا منفی باشه )
از آن مهتر اینکه. . .
بعلاوه .
نکته دیگه اینکه
علاوه برآن، ( وقتی شخصی صحبت های مهمی میکند و در آخر می خواهد چیز مهم تری به گفته هایش بیافزاید، از این اصطلاح کاربردی استفاده می کند. )
از طرفی دیگر، اعصاب خرد کن تر اینکه

- علاوه بر ( همه ی ) این ( حرفها ) ،
اضافه بر این ( حرفها ) ،
گذشته از ( همه ی ) این ( حرف ) ها. . . ،
بعد همه ی این حرفها،
تازه . . . بعد اش. . .
- از اون بدتر، وخیم تر، . . . . تر
...
[مشاهده متن کامل]

از همه اینها بدتر، مهمتر، . . . تر
در اس ( همه ی این ماجر ها، حرفها . . . )
if something bad happens to you on top - of something else, it happens when you have other problems
قوز بالا قوز ( بودن/شدن )
اینو دیگه کجای دلم بزارم!

از اون مهم تر
علاوه بر آن، بعلاوه، اضافه بر آن، همچنین
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس