on top of


1- در بالای، در روی، بر روی 2- به علاوه، علاوه بر این 3- بلافاصله 4- دارای تسلط یا کنترل 5- رجوع شود به: resting upon

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
(1) تعریف: in total control.

- The police said they were on top of the situation and there's no need to worry.
[ترجمه نازنین] پلیس گفت که ان ها این موقعیت را تحت کنترل دارند و نیاز به نگرانی نیست
|
[ترجمه افشین] پلیس گفت که آنها وضعیت را تحت کنترل دارند و جای نگرانی نیست
|
[ترجمه گوگل] پلیس گفت که آنها در بالای وضعیت هستند و جای نگرانی نیست
[ترجمه ترگمان] پلیس گفت که آن ها در صدر این وضعیت قرار دارند و نیازی به نگرانی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: completely familiar with.

- She likes to stay on top of new research in the field.
[ترجمه گوگل] او دوست دارد در صدر تحقیقات جدید در این زمینه بماند
[ترجمه ترگمان] او دوست دارد در صدر تحقیقات جدید در این زمینه بماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: in addition to.

- Are there any additional fees on top of the basic membership?
[ترجمه گوگل] آیا هزینه اضافی اضافه بر عضویت اصلی وجود دارد؟
[ترجمه ترگمان] آیا هیچ هزینه اضافی در بالای عضویت اصلی وجود دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- My project is due Friday, and on top of that, I have a big exam that day.
[ترجمه گوگل] پروژه من روز جمعه است، و علاوه بر آن، آن روز یک امتحان بزرگ دارم
[ترجمه ترگمان] پروژه من جمعه است و در صدر آن، من در آن روز امتحان بزرگی دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Put this book on top of the others.
[ترجمه گوگل]این کتاب را در بالای کتاب های دیگر قرار دهید
[ترجمه ترگمان]این کتاب را روی بقیه بگذار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Grate some nutmeg on top of the pudding.
[ترجمه گوگل]مقداری جوز هندی را روی پودینگ رنده کنید
[ترجمه ترگمان]یکم تو دسر جوز هندی بزن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The little girl piled one paper box on top of the other.
[ترجمه گوگل]دخترک یک جعبه کاغذی را روی دیگری انباشته کرد
[ترجمه ترگمان]دخترک جعبه کاغذی را روی هم کپه کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There is a row of spikes on top of the prison wall to prevent the prisoners escaping.
[ترجمه گوگل]برای جلوگیری از فرار زندانیان، یک ردیف میخ در بالای دیوار زندان وجود دارد
[ترجمه ترگمان]ردیفی از میخ در بالای دیوار زندان وجود دارد تا از فرار زندانیان جلوگیری شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Sprinkle chocolate on top of the cake.
[ترجمه گوگل]روی کیک شکلات بپاشید
[ترجمه ترگمان]شکلات را روی قسمت بالای کیک بریزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Her hair was coiled on top of her head.
[ترجمه گوگل]موهایش بالای سرش حلقه شده بود
[ترجمه ترگمان]موهایش را بالای سرش جمع کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I reached up and put the parcel on top of the cupboard.
[ترجمه گوگل]دستم را بالا بردم و بسته را بالای کمد گذاشتم
[ترجمه ترگمان]دستم را دراز کردم و بسته ای را که روی کابینت بود گذاشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He watched the game from his perch on top of the wall.
[ترجمه گوگل]او بازی را از روی صندلی بالای دیوار تماشا کرد
[ترجمه ترگمان]بازی را از جایگاه خود روی دیوار تماشا می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There were large spikes on top of the railings to stop people climbing over them.
[ترجمه گوگل]بالای نرده ها میخ های بزرگی وجود داشت تا مانع از بالا رفتن مردم از روی آنها شود
[ترجمه ترگمان]خاره ای بزرگ در بالای نرده ها قرار داشتند تا مردم از بالای آن ها بالا بروند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Her hair was twisted into a knot on top of her head.
[ترجمه گوگل]موهایش به صورت گره در بالای سرش پیچ خورده بود
[ترجمه ترگمان]موهایش در بالای سرش گره خورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The green covering on top of the water in the pond is algae.
[ترجمه گوگل]پوشش سبز بالای آب حوض جلبک است
[ترجمه ترگمان]پوشش سبز بر روی آب برکه، جلبک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The house stands alone on top of a small hill.
[ترجمه گوگل]خانه به تنهایی بر فراز تپه ای کوچک ایستاده است
[ترجمه ترگمان]خانه در بالای یک تپه کوچک تنها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The castle was built on top of a natural grassy mound.
[ترجمه گوگل]این قلعه در بالای تپه ای طبیعی با چمن ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]قلعه روی یک پشته علف سبز بنا شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I manage to get on top of the job, and then they move the goalposts again.
[ترجمه گوگل]من موفق می شوم در بالای کار قرار بگیرم و سپس آنها دوباره تیرک دروازه ها را جابه جا می کنند
[ترجمه ترگمان]من مدیریت رو به عهده می گیرم، و بعد دوباره تیرک دروازه را باز می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Don't worry; I'm back on top of things now.
[ترجمه گوگل]نگران نباشید؛ من الان دوباره سر کار هستم
[ترجمه ترگمان]نگران نباش، الان بر می گردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• over all of, over the surface of; in addition to

پیشنهاد کاربران

علاوه بر . . .
همیشه با هم بودن تا جایی که باعث مشکل بشه
خیلی زیاد صمیمی شدن ( تداعی منفی )
Live on top of each other یعنی خیلی بهم نزدیک بودن تا جایی که باعث مشکل بشه
مازاد بر
مثال: employer will also be required to pay interest on top of the amounts owing
همچنین کارفرما ملزم به پرداخت بهره، مازاد ( علاوه بر ) مبالغ بدهی خواهد بود
Over all of ( مترادف )
If it's used for people it means very close to each other if is use for money it means in addition to use and for the things it means on over or covering one another
مافوق بر . . . .
بالا
با این وجود
in close proximity to
مثال
we live on top of each other
ّبر اساس دیکشنری آکسفورد
همچنین
به علاوه
in addition to
as well as
also
بالاتر از ، مهم تر از
on top of the tv برروی تلوزیون
علاوه بر این
در بالای: )
علاوه بر این، به علاوه
در کنترل داشتن موقعیت یا آگاه بودن از
on top of something
in control of a situation and aware of changes
علاوه بر، علاوه بر سایر موارد، علاوه بر چیز های دیگر
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)

بپرس