on tiptoe


1- روی نوک پا، روی سرپنجه، در حال پاورچین بودن، 2- هشیار، آماده 3- مشتاق 4- بی صدا، مخفیانه

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
(1) تعریف: standing or walking on the toes, esp. to proceed quietly or cautiously.

(2) تعریف: filled with eager anticipation; expectant.
مشابه: agog

جمله های نمونه

1. She stood on tiptoe to kiss him.
[ترجمه گوگل]روی نوک پا ایستاد تا او را ببوسد
[ترجمه ترگمان]روی پنجه پا ایستاد تا او را ببوسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She had to stand on tiptoe to reach the top shelf.
[ترجمه گوگل]او مجبور شد روی نوک پا بایستد تا به قفسه بالایی برسد
[ترجمه ترگمان]ناچار بود روی نوک پنجه پا بایستد تا به قفسه بالایی برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The children stood on tiptoe in order to pick the apples from the tree.
[ترجمه گوگل]بچه ها روی نوک پا ایستادند تا سیب ها را از درخت بچینند
[ترجمه ترگمان]بچه ها روی پنجه پا ایستاده بودند تا سیب را از درخت بردارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They walked across the room on tiptoe so as not to waken the baby.
[ترجمه گوگل]آنها روی نوک پا در اتاق راه می رفتند تا نوزاد را بیدار نکنند
[ترجمه ترگمان]پاورچین پاورچین وارد اتاق شدند تا بچه را بیدار نکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We went along silently on tiptoe so as not to disturb anyone.
[ترجمه گوگل]بی صدا روی نوک پا رفتیم تا مزاحم کسی نشویم
[ترجمه ترگمان]آهسته روی نوک پنجه پا به راه افتادیم تا مزاحم کسی نشود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. If he stood on tiptoe, he could reach the shelf.
[ترجمه گوگل]اگر روی نوک پا می ایستاد، می توانست به قفسه برسد
[ترجمه ترگمان]اگر روی نوک پا ایستاده بود می توانست به قفسه برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She stood on tiptoe to reach the shelf.
[ترجمه گوگل]روی نوک پا ایستاد تا به قفسه برسد
[ترجمه ترگمان]روی پنجه پا ایستاد تا به قفسه برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He made another round of the tower, standing on tiptoe to tilt the angle of the glasses downward toward the valley.
[ترجمه گوگل]دور دیگر برج را چرخاند و روی نوک پا ایستاد تا زاویه شیشه ها را به سمت پایین به سمت دره کج کند
[ترجمه ترگمان]از برج دیگر دور شد و روی نوک پنجه پا ایستاد تا زاویه عینکش را به سمت دره کج کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Cleo stood on tiptoe, trying to see who hid behind the door.
[ترجمه گوگل]کلیو روی نوک پا ایستاد و سعی کرد ببیند چه کسی پشت در پنهان شده است
[ترجمه ترگمان]کلئو بود که روی نوک پنجه پا ایستاده بود و سعی می کرد ببیند چه کسی پشت در مخفی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. People stood on tiptoe to see, they questioned everyone who was turned back in order to estimate their own chances.
[ترجمه گوگل]مردم روی نوک پا ایستاده بودند تا ببینند، آنها از همه کسانی که به عقب برگردانده شده بودند سؤال می کردند تا شانس خود را برآورد کنند
[ترجمه ترگمان]کسانی که روی نوک پنجه پا ایستاده بودند تا ببینند، از همه می پرسیدند که چه کسی برگشته است تا شانس خودشان را ارزیابی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. For one instant I saw you, erect on tiptoe, ruling your orchestra and transfigured by the expression of a conqueror.
[ترجمه گوگل]برای یک لحظه تو را دیدم که روی نوک پا ایستاده ای، بر ارکسترت حکومت می کنی و با بیان یک فاتح دگرگون شده ای
[ترجمه ترگمان]برای یک لحظه شما را دیدم که بر نوک پنجه پا ایستاده بود، orchestra را بر روی نوک پنجه، بر روی نوک پنجه، بر روی نوک پنجه، بر روی نوک پنجه، بر روی نوک پنجه، بر روی نوک پنجه نرم کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Then, holding her own breath and moving stealthily on tiptoe, she began to ease her way towards the exit.
[ترجمه گوگل]سپس در حالی که نفس خود را حبس می کرد و یواشکی روی نوک پا حرکت می کرد، شروع به آسان کردن مسیر خود به سمت در خروجی کرد
[ترجمه ترگمان]سپس نفس خود را در سینه حبس کرد و با قدم های آهسته به سوی خروجی رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The creature hovered on tiptoe, ice-cold with shock.
[ترجمه گوگل]موجودی که از شدت شوک سرد شده بود روی نوک پا معلق بود
[ترجمه ترگمان]جانور روی نوک پنجه پا به پرواز در آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Four foot ten, she stood on tiptoe to kiss me on the cheek.
[ترجمه گوگل]چهار پا ده، روی نوک پا ایستاد تا گونه ام را ببوسد
[ترجمه ترگمان]چهار پا ده پا روی پنجه پا ایستاد تا مرا ببوسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• on the tips of the toes; quietly, softly, carefully

پیشنهاد کاربران

بپرس