on the verge of

جمله های نمونه

1. He gave a broad hint that he was on the verge of leaving.
[ترجمه گوگل]او اشاره گسترده ای به این داشت که در آستانه ترک است
[ترجمه ترگمان]متوجه شد که نزدیک است او را ترک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The breed was on the verge of extinction.
[ترجمه گوگل]این نژاد در آستانه انقراض بود
[ترجمه ترگمان]این نژاد در آستانه انقراض قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. These events left her on the verge of having a nervous breakdown.
[ترجمه گوگل]این اتفاقات او را در آستانه یک حمله عصبی قرار داد
[ترجمه ترگمان]این حوادث او را در آستانه ورشکستگی عصبی قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I was on the verge of accepting.
[ترجمه دین] من در حال قبول کردن بودم
|
[ترجمه محیا قره خانی نژاد] کم مونده بود که قبول کنم
|
[ترجمه گوگل]من در آستانه پذیرش بودم
[ترجمه ترگمان] من در شرف قبول کردنش بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She was on the verge of nervous collapse.
[ترجمه گوگل]او در آستانه فروپاشی عصبی بود
[ترجمه ترگمان]نزدیک بود غش کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Her parents are rumoured to be on the verge of splitting up.
[ترجمه گوگل]شایعه شده است که والدین او در آستانه جدایی هستند
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که والدینش در آستانه جدا شدن از یکدیگر قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Jess seemed on the verge of tears .
[ترجمه گوگل]جس در آستانه اشک به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]جس در آستانه گریستن به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They set up camp on the verge of the desert.
[ترجمه گوگل]در حاشیه صحرا اردو زدند
[ترجمه ترگمان]در کنار صحرا اردو زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The country was on the verge of becoming prosperous and successful.
[ترجمه گوگل]کشور در آستانه شکوفایی و موفقیت بود
[ترجمه ترگمان]این کشور در آستانه موفق شدن و موفق شدن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They are on the verge of signing a new contract for a further two years' work.
[ترجمه گوگل]آنها در آستانه امضای قراردادی جدید برای دو سال دیگر هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها در آستانه امضای قرارداد جدید برای دو سال آینده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The mountain gorilla is on the verge of extinction.
[ترجمه گوگل]گوریل کوهی در آستانه انقراض است
[ترجمه ترگمان]گوریل کوهی در آستانه انقراض قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He seemed to be on the verge of total derangement.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که او در آستانه ی آشفتگی کامل است
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که در آستانه اختلال بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The country was on the verge of collapse because of the intensification of violent rebel attacks.
[ترجمه گوگل]این کشور به دلیل تشدید حملات خشن شورشیان در آستانه فروپاشی بود
[ترجمه ترگمان]این کشور به دلیل تشدید حملات خشونت آمیز شورشیان در آستانه فروپاشی قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The country's economy is on the verge of collapse.
[ترجمه گوگل]اقتصاد کشور در آستانه فروپاشی است
[ترجمه ترگمان]اقتصاد کشور در آستانه فروپاشی قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• on the edge of, upon the threshold of, very near to

پیشنهاد کاربران

on the verge of= ready to=about to
on the threshold of
On the verge of converge: در آستانه همگرا شدن
be brewing
if something unpleasant is brewing, it will happen soon
=Trouble is brewing/ There is trouble brewing
There is difficulty, danger, or unrest fermenting or expected to arise in the future
on the verge of extinction در معرض انقراض
در شرف
در آستانه
در آستانه - در شرف - نزدیک بود که - چیزی نمونده بود که
Be about to do sth : be close to doing sth : on the verge of ( doing ) sth
at the point when ( something ) is about to happen or is very likely to happen
درشرف. . . . ، دراستانه ی. . .

بپرس