on the trot


(خودمانی) 1- پی در پی، متوالی، پشت سرهم، 2- در فعالیت دایم، در حال دوندگی

جمله های نمونه

1. They won three games on the trot.
[ترجمه گوگل]آنها سه بازی را در یورتمه پیروز کردند
[ترجمه ترگمان] اونا سه تا بازی در حال یورتمه رفتن رو برنده شدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I've been on the trot all day.
[ترجمه گوگل]من تمام روز در یورتمه سواری بودم
[ترجمه ترگمان]تمام روز داشتم یورتمه می رفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The class has been cancelled three weeks on the trot now.
[ترجمه گوگل]کلاس در حال حاضر سه هفته در تروت لغو شده است
[ترجمه ترگمان]کلاس سه هفته پیش لغو شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She worked 30 hours on the trot to get the job finished on time.
[ترجمه گوگل]او 30 ساعت روی یورتمه کار کرد تا کار را به موقع تمام کند
[ترجمه ترگمان]اون ۳۰ ساعته که داره یورتمه میره تا کار رو به موقع تموم کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Her new job certainly keeps her on the trot.
[ترجمه گوگل]شغل جدید او مطمئناً او را در حرکت نگه می دارد
[ترجمه ترگمان]شغلش به طور حتم او را یورتمه می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She lost five games on the trot.
[ترجمه گوگل]او پنج بازی را در یورتمه باخت باخت
[ترجمه ترگمان] اون پنج تا بازی رو یورتمه از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They've now won 3 games on the trot.
[ترجمه گوگل]آنها در حال حاضر 3 بازی را برنده شده اند
[ترجمه ترگمان]حالا سه بازی در حال یورتمه رفتن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. David Rennie earned Birmingham their fourth win on the trot with his first goal for the club.
[ترجمه گوگل]دیوید رنی با اولین گل خود برای این باشگاه، چهارمین برد خود را در بیرمنگام به دست آورد
[ترجمه ترگمان]دیوید Rennie چهارمین پیروزی تیم را با اولین گل خود برای این باشگاه به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. What about the superb games he had on the trot recently?
[ترجمه گوگل]در مورد بازی‌های فوق‌العاده‌ای که او اخیراً در یورتمه داشت چطور؟
[ترجمه ترگمان]این اواخر با چه بازی های عالی ای که داشت یورتمه می رفت چی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Ballet Imaginaire sold out three nights on the trot in Lincoln.
[ترجمه گوگل]Ballet Imaginaire برای سه شب در لینکلن به فروش رفت
[ترجمه ترگمان]Imaginaire باله ۳ شب پیش \"لینکن\" رو به فروش رسوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Philip has won three races on the trot.
[ترجمه گوگل]فیلیپ در سه مسابقه یورتمه پیروز شده است
[ترجمه ترگمان]فیلیپ با یورتمه سه مسابقه برنده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. So, that makes three defeats on the trot, all by a single goal margin.
[ترجمه گوگل]بنابراین، این باعث می شود سه شکست در یورتمه سواری، همه با اختلاف یک گل
[ترجمه ترگمان]بنابراین، این باعث می شود که سه شکست در مسیر حرکت وجود داشته باشد، همه با یک هدف واحد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We have had three clean sheets on the trot, which is encouraging the 31 - year - old said.
[ترجمه گوگل]ما سه کلین شیت روی یورتمه داشته ایم که این بازیکن 31 ساله را تشویق می کند
[ترجمه ترگمان]ما سه ورق تمیز با یورتمه داریم که این فرد ۳۱ ساله را دلگرم کننده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They have won three races on the trot.
[ترجمه گوگل]آنها در سه مسابقه یورتمه پیروز شده اند
[ترجمه ترگمان]با یورتمه سه مسابقه برنده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• always busy, constantly working

پیشنهاد کاربران

مثال:
She asked questions on the trot.
او پی در پی و پشت سر هم سوال می پرسید.
- در حال دویدن ( و با عجله ) کاری را انجام دادن

بپرس