اشاره به فعالیت در کمپین یا ارائه سخنرانی ها، به ویژه سخنرانی های سیاسی، برای کسب حمایت عمومی دارد. این عبارت از قرن نوزدهم گرفته شده است، جایی که سیاستمداران اغلب روی تنه درختان می ایستادند تا به مخاطبان روستایی صحبت کنند.
... [مشاهده متن کامل]
مترادف: Campaigning, speech - making, rallying.
مثال؛
"The senator has been on the stump for weeks, delivering speeches to win voters’ support. "
"During the election season, candidates are often seen on the stump addressing large crowds. "
... [مشاهده متن کامل]
مترادف: Campaigning, speech - making, rallying.
مثال؛
در سفر انتخاباتی
شرکت در مبارزات انتخاباتی، به ویژه با سخنرانی سیاسی؛ کارزار انتخاباتی؛ کارزار گزینشی
... [مشاهده متن کامل]
او در ایالت زادگاهش مشغول مبارزه ی انتخاباتی شد.
نامزدهای ریاست جمهوری امروز درگیر مبارزه ی انتخاباتی هستند.
مدیران این گونه منابع مالی در کارزارِ گزینشی هستند و این پیام را منتشر می کنند که بالاخره روز آنها فرا رسیده است.
در کارزار انتخاباتی اش، او از پیشنهاد خود مبنی بر ممنوعیت سلاح های تهاجمی با اشاره به اینکه برای شکار گوزن به اسلحه ی یوزی نیاز ندارید، دفاع کرد.
بیلی: آیا فرصتی برای سخنرانی سیاسی داشتید؟
آبراهام لینکلن: اوه، آنها من را چند بار درگیرِ کارزارِ انتخاباتی کردند.
* گفتگوی انتخابی: از نمایشنامه ی #اِیب لینکن در ایلینوی، # اثر رابرت شِروود
