on the square


1- عمود (بر چیزی)، در حالت 90 درجه 2- (عامیانه) منصفانه، صادقانه

جمله های نمونه

1. The grand mass rally was held on the square.
[ترجمه گوگل]تجمع بزرگ توده ای در میدان برگزار شد
[ترجمه ترگمان]گردهمایی بزرگ در میدان برگزار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A large crowd has gathered on the square.
[ترجمه گوگل]جمعیت زیادی در میدان جمع شده اند
[ترجمه ترگمان]جمعیت زیادی در میدان جمع شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Is their business on the square?
[ترجمه گوگل]آیا تجارت آنها در میدان است؟
[ترجمه ترگمان]کارشان در میدان است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Click on the square icon to maximize the window.
[ترجمه گوگل]روی نماد مربع کلیک کنید تا پنجره به حداکثر برسد
[ترجمه ترگمان]برای به حداکثر رساندن پنجره روی شمایل مربع کلیک کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The troops mustered on the square.
[ترجمه گوگل]نیروها در میدان جمع شدند
[ترجمه ترگمان]سربازان در میدان جمع شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The whole city solemnly assembled on the square.
[ترجمه گوگل]تمام شهر به طور رسمی در میدان جمع شدند
[ترجمه ترگمان]تمام شهر با ابهت در میدان جمع شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There are thousands of people on the square.
[ترجمه گوگل]هزاران نفر در میدان حضور دارند
[ترجمه ترگمان]هزاران نفر در میدان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Have you been to the bank on the square?
[ترجمه گوگل]آیا به بانک در میدان رفته اید؟
[ترجمه ترگمان]تا حالا به بانک رفتی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I took refuge in the bookstore on the square and found Howl, which was unknown in Arizona at the time.
[ترجمه گوگل]به کتابفروشی در میدان پناه بردم و هاول را پیدا کردم که در آن زمان در آریزونا ناشناخته بود
[ترجمه ترگمان]من به کتابفروشی در میدان پناه بردم و Howl را پیدا کردم که در آن زمان در آریزونا ناشناخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Sherif, like many on the square, was unimpressed: Baradei?
[ترجمه گوگل]شریف هم مثل خیلی های حاضر در میدان تحت تأثیر قرار نگرفت: برادعی؟
[ترجمه ترگمان]شریف، مانند بسیاری در میدان، تحت تاثیر قرار نگرفته بود: Baradei؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The monument towers aloft on the square.
[ترجمه گوگل]بنای یادبود در بالای میدان برجست
[ترجمه ترگمان]برج های بنای یادبود در میدان قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. On the square, the commander reviewed the powerful and grandiose guard of honor.
[ترجمه گوگل]در میدان، فرمانده گارد افتخار قدرتمند و باشکوه را مرور کرد
[ترجمه ترگمان]در میدان، فرمانده گارد قدرتمند و grandiose افتخار را مورد بررسی قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. On the square there was a wildly cheering throng.
[ترجمه گوگل]در میدان جمعیتی به شدت تشویق می‌کردند
[ترجمه ترگمان]در میدان ازدحام عجیبی برپا شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Sherif decided to spend the night on the square.
[ترجمه گوگل]شریف تصمیم گرفت شب را در میدان بگذراند
[ترجمه ترگمان]شریف تصمیم گرفت شب را در میدان بگذراند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. New recruits are often broken in by repeated drilling on the square.
[ترجمه گوگل]نیروهای جدید اغلب با حفاری های مکرر در میدان شکسته می شوند
[ترجمه ترگمان]نیروهای جدید اغلب با دریل کردن مکرر در میدان شکسته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• with a right angle; just, fair

پیشنهاد کاربران

1. ** ( صادق و درستکار بودن ) :**
*On the square* به معنای **صادق، درستکار، قابل اعتماد و منصف بودن** است. وقتی کسی *on the square* باشد، یعنی به طور شفاف و بدون فریب یا نیرنگ رفتار می کند.
2. ** ( رسمی و منصفانه بودن معامله یا توافق ) :**
...
[مشاهده متن کامل]

همچنین این اصطلاح برای توصیف **یک معامله یا توافق منصفانه و بدون تقلب** به کار می رود.
3. ** ( در زمینه های خاص ) :**
- در ماسونیسم، *on the square* به معنای رفتار کردن مطابق اصول اخلاقی و قوانین فرقه است.
- در مکالمات روزمره، بیشتر به معنی �راست و درست� بودن به کار می رود.
### 🔹 **مثال ها:**
1. **He’s always on the square with his friends and business partners. **
او همیشه با دوستان و شرکای تجاری اش صادق و درستکار است.
2. **Let’s keep this deal on the square and avoid any tricks. **
بیایید این معامله را منصفانه و بدون حقه بازی انجام دهیم.
3. **I appreciate that you’re on the square about the situation. **
قدردانم که درباره وضعیت صادقانه صحبت می کنی.
### 🔹 **مترادف ها و عبارات مشابه:**
- **Honest** ( صادق )
- **Straightforward** ( رک و راست )
- **Fair** ( منصفانه )
- **Aboveboard** ( شفاف و قانونی )
- **Square deal** ( معامله منصفانه )
### 🔹 **ریشه شناسی:**
اصطلاح *on the square* از واژه *square* ( مربع ) گرفته شده که در فرهنگ انگلیسی نماد عدالت، انصاف و صداقت است. این عبارت از قرون وسطی به معنی رفتار منصفانه و درستکارانه رایج شده است.
### 🔹 **نکته ی فرهنگی:**
*On the square* بیشتر در زبان انگلیسی بریتانیایی و آمریکایی قدیمی رایج بود و امروزه کمتر شنیده می شود، اما هنوز در برخی موقعیت ها و نوشتارهای رسمی و غیررسمی کاربرد دارد.