on the side

جمله های نمونه

1. Providence is always on the side of the big [strongest] battalions.
[ترجمه گوگل]پراویدنس همیشه با بزرگ ترین [قوی ترین] گردان ها طرف است
[ترجمه ترگمان]مشیت الهی همیشه در کنار قوی ترین گردان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Providence is always on the side of the strongest battalions.
[ترجمه گوگل]پرویدنس همیشه با قوی ترین گردان ها طرف است
[ترجمه ترگمان]خداوند همیشه طرف قوی ترین گردان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The house is on the side of a hill.
[ترجمه گوگل]خانه در کنار تپه است
[ترجمه ترگمان]خانه در طرف یک تپه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He makes a little money on the side by cleaning windows in his spare time.
[ترجمه گوگل]او با تمیز کردن پنجره ها در اوقات فراغت خود درآمد کمی به دست می آورد
[ترجمه ترگمان]او با تمیز کردن پنجره ها در زمان فراغت خود کمی پول درمی آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The old man lived in a cottage on the side of the hill.
[ترجمه گوگل]پیرمرد در کلبه ای در کنار تپه زندگی می کرد
[ترجمه ترگمان]پیرمرد در کلبه ای در کنار تپه زندگی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He stood on the side of the pool flexing his muscles.
[ترجمه گوگل]کنار استخر ایستاد و ماهیچه هایش را خم کرد
[ترجمه ترگمان]او در کنار استخر ایستاده بود و عضلاتش منقبض می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A little mustard is served on the side to add further piquancy.
[ترجمه گوگل]کمی خردل در کناره سرو می شود تا لطافت بیشتری پیدا کند
[ترجمه ترگمان]کمی خردل برای اضافه کردن بیشتر به آن بکار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He clearly and decisively came down on the side of President Rafsanjani.
[ترجمه گوگل]او به وضوح و قاطعانه در کنار رئیس جمهور رفسنجانی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]او به وضوح و با قاطعیت در کنار رئیس جمهور رفسنجانی فرود آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The house is built on the side of a hill overlooking the river.
[ترجمه گوگل]این خانه در کنار تپه ای مشرف به رودخانه ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]خانه در کنار تپه ای که مشرف به رودخانه است ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The waves were lapping on the side of the boat.
[ترجمه گوگل]امواج در کنار قایق می پیچیدند
[ترجمه ترگمان]موج ها در کنار قایق لیس می زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This skirt hooks on the side.
[ترجمه گوگل]این دامن به پهلو قلاب می شود
[ترجمه ترگمان]این چین های دامنش کنار هم قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Check the list of ingredients on the side of the package.
[ترجمه گوگل]لیست مواد موجود در کنار بسته را بررسی کنید
[ترجمه ترگمان]لیست مواد تشکیل دهنده طرف بسته را بررسی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She smacked me on the side of the head.
[ترجمه گوگل]به پهلوی سرم زد
[ترجمه ترگمان]به طرف سرم ضربه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Their house was on the side of the valley.
[ترجمه گوگل]خانه آنها در کنار دره بود
[ترجمه ترگمان]خانه آن ها در کنار دره بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She sat on the side of the bed.
[ترجمه گوگل]کنار تخت نشست
[ترجمه ترگمان]کنار تخت نشست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• from the edge, from the margin; on the edge, located at the side

پیشنهاد کاربران

یواشکی
از جهت
از نظر
در کنار کار اصلی
مثلا: I'm mainly a computer programmer but sometimes I write down for a magazine on the side.
( در مورد وعده غذایی ) در ظرف جداگانه
کنار
رابطه ی مخفیانه داشتن
اشانتیون
در کنار ( کار اصلی )
( اصطلاح ) :
1 - یک وعده ی غذایی اضافی ( مثلا علاوه بر ناهار )
2 - علاوه بر شغل یا کار اصلی
3 - داشتن یک رابطه، علاوه بر رابطه ی زناشویی
https://idioms. thefreedictionary. com/on the side

بپرس