on the same wavelength

انگلیسی به انگلیسی

• thinking in the same way, having the same ideas

پیشنهاد کاربران

( از نظر ذهنی ) هم فرکانس بودن
هم فکر بودن.
خط فکریمون مثل همه
یکدیگر رو خوب درک کردن
زبان هم را فهمیدن
دوستی که نوشته "آبت با یکی توی یه جوب نره"، این اصطلاح فارسی برای وقتیه که با یکی مشکلی داریم که به دعوا کشیده میشه نه صرفا اختلاف نظر
تفاهم داشتن
منفی این فعل میشه: آبت با یکی تو یه جوب نره. مثلا من آبم با فلانی تو یه جوب نمیره we aren't on the same wavelength.
یکجور طرز فکر داشتند - مثل هم فکر کردن

بپرس