در آستانه قرارگیری در موقعیت بدی بودن
The kid was at / on receiving end of anger when he broke the vase.
وقتی که گلدان را شکست ، بچه در معرض این بود که از او عصبانی شوند.
وقتی که گلدان را شکست ، بچه در معرض این بود که از او عصبانی شوند.
وقتی شما در موقعیتی قرار داری که یه موضوع ناخوشایند براتون اتفاق افتاده یا مثلا قربانی هستی
در معرض اتفاق ناخوشایند بودن
در معرض اتفاق ناخوشایند بودن