عبارت ( phrase )
• (1) تعریف: just after the bounce of a ball or the like.
- a catch on the rebound
[ترجمه گوگل] گرفتن در بازگشت
[ترجمه ترگمان] بعد از آن که به اوج خود رسید،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] بعد از آن که به اوج خود رسید،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: (informal) done while still recovering from a divorce, rejection, or the like.
- marriage on the rebound
[ترجمه گوگل] ازدواج در بازگشت
[ترجمه ترگمان] ازدواج در حالت ارتجاعی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] ازدواج در حالت ارتجاعی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید