🔸 معادل فارسی:
تو فاز خمار / در حالت نیمه هوشیار / در حال چرتِ مواد
در زبان محاوره ای:
چرتی، خمار، تو فاز، کله اش سنگینه، داره می ره تو خواب مواد
________________________________________
... [مشاهده متن کامل]
🔸 تعریف ها:
1. ( خیابانی – توصیفی ) :
حالت نیمه هوشیار یا چرت زدن ناشی از مصرف مواد مخدر سنگین مثل هروئین یا فنتانیل؛ فرد سرش می افته، بدنش شل می شه، و بین خواب و بیداری نوسان داره
مثال:
He was totally **on the nod** after that hit—barely conscious.
بعد از اون دوز، کامل چرتی شده بود—تقریباً بی هوش.
2. ( فرهنگی – نمادین ) :
در روایت های خیابانی یا موسیقی رپ، نماد سقوط، بی حسی، و غرق شدن در لذت مصنوعی؛ لحظه ای که فرد از واقعیت جدا می شه
مثال:
The alley was full of junkies **on the nod**, lost in their own haze.
کوچه پر از معتادایی بود که تو فاز بودن—گم شده تو مه خودشون.
3. ( استعاری – احساسی یا روانی ) :
گاهی برای توصیف کسی که از نظر احساسی یا ذهنی بی حس شده، انگار تو خواب راه می ره—even بدون مصرف مواد
مثال:
She’s been **on the nod** emotionally since the breakup.
از نظر احساسی بعد از جدایی چرتی شده—هیچی حس نمی کنه.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
nodding off – zoning out – sedated – doped up – glazed over
🔸 متضادها:
alert – awake – lucid – energized – conscious
________________________________________
🔸 ریشه شناسی:
*The nod* اشاره به حالت سر افتاده ی فرد در اثر مواد مخدره؛ اصطلاح از دهه ی ۱۹۵۰ در فرهنگ خیابانی آمریکا رایج شد، به ویژه در مصرف هروئین
تو فاز خمار / در حالت نیمه هوشیار / در حال چرتِ مواد
در زبان محاوره ای:
چرتی، خمار، تو فاز، کله اش سنگینه، داره می ره تو خواب مواد
________________________________________
... [مشاهده متن کامل]
🔸 تعریف ها:
1. ( خیابانی – توصیفی ) :
حالت نیمه هوشیار یا چرت زدن ناشی از مصرف مواد مخدر سنگین مثل هروئین یا فنتانیل؛ فرد سرش می افته، بدنش شل می شه، و بین خواب و بیداری نوسان داره
مثال:
بعد از اون دوز، کامل چرتی شده بود—تقریباً بی هوش.
2. ( فرهنگی – نمادین ) :
در روایت های خیابانی یا موسیقی رپ، نماد سقوط، بی حسی، و غرق شدن در لذت مصنوعی؛ لحظه ای که فرد از واقعیت جدا می شه
مثال:
کوچه پر از معتادایی بود که تو فاز بودن—گم شده تو مه خودشون.
3. ( استعاری – احساسی یا روانی ) :
گاهی برای توصیف کسی که از نظر احساسی یا ذهنی بی حس شده، انگار تو خواب راه می ره—even بدون مصرف مواد
مثال:
از نظر احساسی بعد از جدایی چرتی شده—هیچی حس نمی کنه.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
🔸 متضادها:
________________________________________
🔸 ریشه شناسی:
*The nod* اشاره به حالت سر افتاده ی فرد در اثر مواد مخدره؛ اصطلاح از دهه ی ۱۹۵۰ در فرهنگ خیابانی آمریکا رایج شد، به ویژه در مصرف هروئین
به اتفاق آرا و بی چون و چرا