on the loose


(عامیانه) 1- آزاد، غیر محبوس، ول 2- مشغول عیش و عشرت

جمله های نمونه

1. The jeans are a little on the loose side.
[ترجمه گوگل]شلوار جین کمی گشاد است
[ترجمه ترگمان]شلوار جین کمی لق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Up to a thousand prisoners may be on the loose inside the jail.
[ترجمه گوگل]ممکن است تا هزار زندانی در داخل زندان آزاد باشند
[ترجمه ترگمان]تا هزار زندانی ممکن است در زندان آزاد باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Three prisoners are still on the loose.
[ترجمه گوگل]سه زندانی همچنان آزاد هستند
[ترجمه ترگمان] سه تا زندانی هنوز آزاد هستن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His rear wheel spun on the loose stones .
[ترجمه گوگل]چرخ عقبش روی سنگ های شل می چرخید
[ترجمه ترگمان]چرخ عقبش روی سنگ های سست می چرخید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She tripped on the loose stones.
[ترجمه گوگل]او روی سنگ های شل گیر کرد
[ترجمه ترگمان]به سنگ های لق لق می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Owen pounced on the loose ball and scored.
[ترجمه گوگل]اوون به توپ شل حمله کرد و گل زد
[ترجمه ترگمان]اون به توپ loose حمله کرد و گل زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The bull moose was on the loose.
[ترجمه گوگل]گوزن گاو نر آزاد بود
[ترجمه ترگمان]گوزن نر آزاد شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. And now this young miss is on the loose.
[ترجمه گوگل]و حالا این خانم جوان رها شده است
[ترجمه ترگمان] و حالا این خانم جوان داره آزاد میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A killer-probably the greatest in history-is on the loose.
[ترجمه گوگل]یک قاتل - احتمالاً بزرگترین قاتل در تاریخ - در حال آزاد شدن است
[ترجمه ترگمان]یک قاتل احتمالا بزرگ ترین in تاریخ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A madman is on the loose.
[ترجمه گوگل]یک دیوانه در حال رها شدن است
[ترجمه ترگمان]یک دیوانه آزاد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Her left foot skittered on the loose stones, and she wobbled again, dangerously.
[ترجمه گوگل]پای چپش روی سنگ‌های شل شد و دوباره به طرز خطرناکی تکان خورد
[ترجمه ترگمان]پای چپش روی سنگ های لق skittered پرید و او دوباره تکانی خورد و به طرز خطرناکی تلوتلو خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The footing corals start to anchor down on the loose rocks, and the subterranean sponges burrow underneath.
[ترجمه گوگل]مرجان های پایه شروع به لنگر انداختن روی صخره های سست می کنند و اسفنج های زیرزمینی در زیر آن فرو می روند
[ترجمه ترگمان]مرجان ها پایه ستون شروع به لنگر انداختن بر روی صخره های رها می کنند و اسفنج های زیرزمینی در زیر زمین حفر می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. His rear wheel spun on the loose stones, searching for grip, then he pulled away.
[ترجمه گوگل]چرخ عقبش روی سنگ‌های شل می‌چرخید و به دنبال دستگیره می‌گشت، سپس خود را کنار می‌کشید
[ترجمه ترگمان]چرخ His روی سنگ های سست می چرخید و به دنبال گرفتن آن می گشت، سپس کنار کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The devil grabbed it and was on the loose for ever after.
[ترجمه گوگل]شیطان آن را گرفت و برای همیشه رها شد
[ترجمه ترگمان]شیطان آن را گرفت و برای همیشه آزاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Beast on the Loose Anabelle awoke with a start.
[ترجمه گوگل]Beast on the Loose Anabelle با شروعی از خواب بیدار شد
[ترجمه ترگمان]وقتی که \"دد شات\" از خواب بیدار شد با یه شروع بیدار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• running free, unrestrained; out having fun

پیشنهاد کاربران

The phrase “on the loose” is an idiomatic expression that means someone or something is free to move around a place and harm people. It is often used to describe a dangerous person or animal that has escaped from a place of confinement.
...
[مشاهده متن کامل]

یک عبارت اصطلاحی است به این معنی که کسی یا چیزی آزاد است در یک مکان حرکت کند و به مردم آسیب برساند. اغلب برای توصیف یک فرد یا حیوان خطرناکی که از یک مکان حبس گریخته استفاده می شود.
Brewer escaped from prison last year and has been on the loose ever since.
The prisoner escaped from jail and is still on the loose.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/on-the-loose
آزاد، رها، وِل
بی بند و بار، به دنبال عیش و نوش
There's a killer on the loose یه قاتل داره همینجور برا خودش ول میچرخه
ول شدن ( مجرم یا حیوانی خطرناک ) از حبس یا قفس be on the loose
A series of unsolved murders on the island has raised fears that a psychopathic serial killer is on the loose
if a criminal or dangerous animal is on the loose, they have escaped from prison or from their cage
آزاد شدن، رها گشتن

بپرس