🔸 معادل فارسی:
در موقعیت سخت / تحت فشار / زیر ذره بین / در معرض بازخواست
در زبان محاوره ای:
گیر افتاده، همه نگاهش می کنن، داره بازخواست می شه، حسابی تحت فشاره
- - -
🔸 تعریف ها:
... [مشاهده متن کامل]
1. ** ( اجتماعی – موقعیتی ) :**
قرار گرفتن در موقعیتی که فرد باید پاسخ گو باشه، معمولاً تحت فشار یا انتقاد
مثال: The CEO was on the hot seat during the press conference.
مدیرعامل وسط کنفرانس خبری حسابی تحت فشار بود.
2. ** ( احساسی – روانی ) :**
بیان حس اضطراب یا استرس ناشی از توجه یا انتقاد شدید دیگران
مثال: I hate being on the hot seat—it makes me nervous.
از اینکه زیر ذره بین باشم بدم میاد—عصبی م می کنه.
3. ** ( رسانه ای – سیاسی ) :**
در سیاست یا رسانه، برای توصیف کسی که در مرکز توجه منفی یا بحران قرار گرفته
مثال: The minister is on the hot seat over the recent scandal.
وزیر بابت رسوایی اخیر حسابی گیر افتاده.
- - -
🔸 مترادف ها:
under fire – in the spotlight – under scrutiny – being grilled – on trial – in a tight spot
در موقعیت سخت / تحت فشار / زیر ذره بین / در معرض بازخواست
در زبان محاوره ای:
گیر افتاده، همه نگاهش می کنن، داره بازخواست می شه، حسابی تحت فشاره
- - -
🔸 تعریف ها:
... [مشاهده متن کامل]
1. ** ( اجتماعی – موقعیتی ) :**
قرار گرفتن در موقعیتی که فرد باید پاسخ گو باشه، معمولاً تحت فشار یا انتقاد
مثال: The CEO was on the hot seat during the press conference.
مدیرعامل وسط کنفرانس خبری حسابی تحت فشار بود.
2. ** ( احساسی – روانی ) :**
بیان حس اضطراب یا استرس ناشی از توجه یا انتقاد شدید دیگران
مثال: I hate being on the hot seat—it makes me nervous.
از اینکه زیر ذره بین باشم بدم میاد—عصبی م می کنه.
3. ** ( رسانه ای – سیاسی ) :**
در سیاست یا رسانه، برای توصیف کسی که در مرکز توجه منفی یا بحران قرار گرفته
مثال: The minister is on the hot seat over the recent scandal.
وزیر بابت رسوایی اخیر حسابی گیر افتاده.
- - -
🔸 مترادف ها: