on the air


(رادیو و تلویزیون) در حال پخش، در حال سخن پراکنی

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: broadcast on radio or television.
مشابه: broadcast

- The show was on the air last year.
[ترجمه P] این برنامه سال گذشته پخش شد. ( در حال پخش بود )
|
[ترجمه گوگل] این برنامه سال گذشته روی آنتن رفت
[ترجمه ترگمان] نمایش در سال گذشته روی آنتن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. She is singing on the air.
[ترجمه گوگل]او روی آنتن می خواند
[ترجمه ترگمان]او در حال آواز خواندن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We went on the air, live, at 30.
[ترجمه گوگل]ساعت 30 روی آنتن رفتیم، زنده
[ترجمه ترگمان] ما رفتیم هوا، زندگی می کنیم، ساعت ۳۰
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She is going on the air as presenter of a new show.
[ترجمه گوگل]او به عنوان مجری یک برنامه جدید روی آنتن می رود
[ترجمه ترگمان]او به عنوان مجری نمایش جدید به هوا می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We shall be on the air in 5 minutes.
[ترجمه گوگل]تا 5 دقیقه دیگر روی آنتن خواهیم رفت
[ترجمه ترگمان]تا ۵ دقیقه دیگه میریم هوا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The boatmen want to hear everything on the air while on the waves.
[ترجمه گوگل]قایقرانان در حالی که روی امواج هستند می خواهند همه چیز را روی هوا بشنوند
[ترجمه ترگمان]ملاحان می خواهند همه چیز را در حال حرکت امواج صدا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. You can sleep on the air bed.
[ترجمه گوگل]می توانید روی تخت بادی بخوابید
[ترجمه ترگمان] میتونی روی تخت هوا بخوابی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This channel comes on the air every morning at am.
[ترجمه گوگل]این کانال هر روز صبح ساعت صبح روی آنتن می رود
[ترجمه ترگمان]این کانال هر روز صبح در هوا پخش می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Ministers that were on the air selling prayer cloths.
[ترجمه گوگل]وزرایی که روی آنتن می رفتند و پارچه های نماز می فروختند
[ترجمه ترگمان]وزیران که در حال فروش پارچه های دعا بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Each must get on the air without a glitch if possible.
[ترجمه گوگل]هر کدام باید در صورت امکان بدون نقص روی آنتن بروند
[ترجمه ترگمان]هر کدام باید بدون اشکال فنی به هوا بروند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He whined on the air for three weeks before one of his sponsors relented and gave him a free mobile phone.
[ترجمه گوگل]او به مدت سه هفته روی آنتن غر می زد تا اینکه یکی از حامیان مالی اش تسلیم شد و یک تلفن همراه رایگان به او داد
[ترجمه ترگمان]او سه هفته قبل از اینکه یکی از حامیان او پشیمان شود و یک تلفن همراه رایگان به او داد، به هوا نالید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Celebrities still went on the air to appeal for dimes and dollars, and newspapers still made their annual January pitch.
[ترجمه گوگل]سلبریتی ها همچنان برای درخواست سکه و دلار روی آنتن می رفتند، و روزنامه ها همچنان برنامه سالانه ژانویه خود را منتشر می کردند
[ترجمه ترگمان]افراد مشهور هنوز هم برای درخواست پول برای سنت ها و دلارها صرف می کردند، و هنوز روزنامه های خود را در ماه ژانویه تبلیغ می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. As an infection carried on the air and in milk, diphtheria was not much affected by changes in living standards.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک عفونت در هوا و در شیر، دیفتری تحت تأثیر تغییرات استانداردهای زندگی قرار نگرفت
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک عفونت که در هوا و در شیر حمل می شد، دیفتری از تغییرات در استانداردهای زندگی تاثیر چندانی نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Could you turn on the air?
[ترجمه گوگل]میشه ایر رو روشن کنی
[ترجمه ترگمان]میتونی هوا رو روشن کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They work behind the scenes to make everyone on the air look as good as possible.
[ترجمه گوگل]آنها در پشت صحنه کار می کنند تا همه افراد روی آنتن را تا حد امکان خوب جلوه دهند
[ترجمه ترگمان]آن ها پشت صحنه کار می کنند تا هر کسی که ممکن است به نظر خوب برسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. But the networks have scrambled to keep them on the air for another year in an attempt to stem audience erosion.
[ترجمه گوگل]اما شبکه ها تلاش کرده اند تا آنها را برای یک سال دیگر روی آنتن نگه دارند تا جلوی فرسایش مخاطبان را بگیرند
[ترجمه ترگمان]اما این شبکه ها برای جلوگیری از فرسایش تماشاگران برای یک سال دیگر تلاش کرده اند تا آن ها را در هوا نگه دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[برق و الکترونیک] هوایی ارسال سیگنال رادیویی .
[سینما] برنامه در حال پخش

انگلیسی به انگلیسی

• in broadcast

پیشنهاد کاربران

روی آنتن، روی خط
مثال؛
“The popular radio show is on the air every morning. ”
A person might say, “I missed the live show, but I’ll catch the rerun when it’s on the air. ”
Another person might ask, “What time does the game go on the air?”
منابع• https://fluentslang.com/slang-for-entertainment/
در هوا، پخش شدن در رسانه ها
روی خط ( انتن ) هستی ( در پخش رادیویی تلویزیونی )
موقع پخش زنده ی اخبار برنامه ی تلویزیونی و رادیوئی

بپرس