on sale


(در معرض) حراج، در حال فروش با تخفیف، در معرض فروش

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: available to buy at a lower price.

- Bananas are on sale this week.
[ترجمه سنا] موز ها به فروش می رسد در این هفته
|
[ترجمه گوگل] موز در این هفته به فروش می رسد
[ترجمه ترگمان] موز نیز این هفته در معرض فروش قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. On sale at record stores now.
[ترجمه گوگل]اکنون در فروشگاه های ضبط به فروش می رسد
[ترجمه ترگمان]اکنون در فروشگاه های سی دی فروشی به فروش می رسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Tickets are on sale from the booking office.
[ترجمه گوگل]فروش بلیط از دفتر رزرو انجام می شود
[ترجمه ترگمان]بلیط ها در فروش از دفتر رزرو بلیط فروخته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We have a huge stock of quality carpets on sale.
[ترجمه گوگل]ما موجودی عظیمی از فرش های با کیفیت در فروش داریم
[ترجمه ترگمان]ما یک انبار بزرگ با کیفیت خوب در معرض فروش داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A range of official Disney merchandise was on sale.
[ترجمه گوگل]طیف وسیعی از کالاهای رسمی دیزنی در فروش بود
[ترجمه ترگمان]دامنه ای از کالاهای رسمی دیزنی در معرض فروش قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There are some nice apples on sale in that shop.
[ترجمه گوگل]تعدادی سیب خوب در آن مغازه به فروش می رسد
[ترجمه ترگمان]در این مغازه سیب خیلی خوبی برای فروش وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A whole batch of original drawings will be on sale.
[ترجمه گوگل]یک دسته کامل از نقاشی های اصلی به فروش می رسد
[ترجمه ترگمان]یک دسته از نقاشی های اصلی در معرض فروش قرار خواهند گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. On sale in the shop were sweets, cigarettes and minerals.
[ترجمه گوگل]در مغازه شیرینی، سیگار و مواد معدنی به فروش می رسید
[ترجمه ترگمان]فروش مغازه ها، شیرینی، سیگار و مواد معدنی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Stephen King's new novel will go on sale next week.
[ترجمه گوگل]رمان جدید استیون کینگ هفته آینده به فروش می رسد
[ترجمه ترگمان]رمان جدید استفان کینگ هفته آینده به فروش خواهد رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The new model goes on sale next month.
[ترجمه گوگل]مدل جدید از ماه آینده به فروش می رسد
[ترجمه ترگمان]مدل جدید ماه آینده به فروش می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The tickets will be on sale from somewhere else because the agencies have bought them up.
[ترجمه گوگل]بلیط ها از جای دیگری فروخته می شوند زیرا آژانس ها آنها را خریداری کرده اند
[ترجمه ترگمان]این بلیط ها از جایی دیگر به فروش گذاشته خواهند شد، زیرا ادارات آن ها را خریداری کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The new model is not on sale in the shops.
[ترجمه گوگل]مدل جدید در مغازه ها به فروش نمی رسد
[ترجمه ترگمان]این مدل جدید در فروشگاه ها عرضه نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I got this hat on sale; it was very cheap.
[ترجمه reza] من این کلاه رو از حراجی ( به صورت حراج ) گرفتم، اون خیلی ارزون بود.
|
[ترجمه گوگل]من این کلاه را در فروش گرفتم بسیار ارزان بود
[ترجمه ترگمان]من این کلاه را برای فروش خریدم، خیلی ارزان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The new stamps are now on sale at main post offices.
[ترجمه گوگل]تمبرهای جدید اکنون در دفاتر پست اصلی به فروش می رسد
[ترجمه ترگمان]تمبرهای جدید اکنون در دفاتر اصلی پست به فروش می رسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The fish are on sale from our own coastal waters.
[ترجمه گوگل]ماهی ها از آب های ساحلی خودمان به فروش می رسند
[ترجمه ترگمان]ماهی ها در حال فروش از آب های ساحلی خودمان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• for sale at a reduced price; for sale

پیشنهاد کاربران

جایی که تخفیف داده چیزی رو که ما بخریم
I bought this top on sale at 30 percent off.
دوستان درست اشاره کردن. خیلی اوقات این عبارت برای فروش با تخفیف هست اما نه لزوما همیشه
میتونه صرفا برای فروش هم استفاده بشه و در خیلی از متون هم دیده میشه
دقیقا دوستان توجه کنند که on sale یعنی فروش با تخفیف ولی for sale ینی صرفا در معرض فروش
جشنواره ( به معنای تخفیف مناسبتی ) .
برای فروش :for sale
برای فروش با تخفیف :on sale
. If you’re selling something, it’s for sale; but if you lower the price, it goes on sale
به حراج گذاشتن
به حراج رفتن
حراج شدن
Available to be bought, especially in a shop
Reference: Idioms and phrasal verbs, intermediate
حراج
فروش با تخفیف
برای فروش گذاشتن با تخفیف