on one occasion

انگلیسی به انگلیسی

• at one time, once

پیشنهاد کاربران

●یک بار. . .
مثلا: یک بار داشتم فلان کارو میکردم که. . .
در برهه ای
یک بار، یک وقتی
در یک موقع، در یک زمانی، در یک وهله

بپرس