در دسترس
حراج، فروش ارزان تر از قیمت
پیشنهادی
حراج، فروش ارزان تر از قیمت
پیشنهادی
پیشنهادی و ارائه شده همون جور که دوستمون فرمودند
مثال:
Students should prioritise academics but not ignore the full breadth of learning experiences on offer.
مثال:
موجود
تو تخفیف یا حراج بودن یه جنس. که مخفف رو در مغازه هاoff میزنن
در دسترس استفاده یا خرید بودن چیزی
adv برای فروش - اماده برای فروش
پیشنهادی - ارایه شده
در حراج بودن برای مدت کوتاهی