on last legs

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: having very little remaining energy, strength, hope, or ability to function; liable to collapse or die.

- This old car is on its last legs.
[ترجمه neda] این ماشین قدیمی قراضه است
|
[ترجمه و. عطایی] این ماشین قدیمی داره نفس های آخرش رو میکشه
|
[ترجمه گوگل] این ماشین قدیمی در آخرین پاهای خود است
[ترجمه ترگمان] این ماشین قدیمی روی آخرین پاهایش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

نفس های آخر را کشیدن
very tired or near to death
قراضه شدن

بپرس