on ice

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: (informal) in reserve.

جمله های نمونه

1. It's an interesting suggestion and we'll keep it on ice.
[ترجمه گوگل]پیشنهاد جالبی است و آن را روی یخ نگه می داریم
[ترجمه ترگمان]یک پیشنهاد جالب است و ما آن را روی یخ نگه می داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The action of salt on ice causes it to melt.
[ترجمه گوگل]اثر نمک روی یخ باعث ذوب شدن آن می شود
[ترجمه ترگمان]عمل نمک بر روی یخ موجب ذوب شدن آن می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I'm putting my plans for a new car on ice until I finish college.
[ترجمه گوگل]من برنامه هایم را برای یک ماشین جدید روی یخ می گذارم تا اینکه دانشگاه را تمام کنم
[ترجمه ترگمان]برنامه هام رو برای یه ماشین جدید تو یخ گذاشتم تا اینکه دانشگاه رو تموم کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. After pigging herself on ice cream she went upstairs.
[ترجمه گوگل]بعد از خوردن بستنی به طبقه بالا رفت
[ترجمه ترگمان]بعد از آن که روی بستنی نشست از پله ها بالا رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Caviar and oysters on ice are generally considered the ultimate luxury foods.
[ترجمه گوگل]خاویار و صدف روی یخ عموماً بهترین غذاهای لوکس محسوب می شوند
[ترجمه ترگمان]به طور کلی صدف و صدف در یخ به طور کلی به عنوان غذای مجلل در نظر گرفته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Both projects are on ice until the question of funding is resolved.
[ترجمه گوگل]هر دو پروژه تا زمانی که مشکل بودجه حل نشود، روی یخ هستند
[ترجمه ترگمان]هر دو پروژه تا زمانی که مساله تامین بودجه حل شود، روی یخ هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. My plans for going to the USA are on ice for now.
[ترجمه گوگل]برنامه های من برای رفتن به ایالات متحده در حال حاضر روی یخ است
[ترجمه ترگمان]برنامه های من برای رفتن به آمریکا در حال حاضر روی یخ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The deal was put on ice for three months.
[ترجمه گوگل]این معامله به مدت سه ماه روی یخ گذاشته شد
[ترجمه ترگمان]این معامله به مدت سه ماه روی یخ گذاشته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The man yelled a warning to the boys on ice.
[ترجمه گوگل]مرد روی یخ به پسرها هشدار داد
[ترجمه ترگمان]مرد از روی یخ به بچه ها هشدار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We've had to put our plans on ice for the time being.
[ترجمه گوگل]ما مجبور شدیم فعلاً برنامه هایمان را روی یخ بگذاریم
[ترجمه ترگمان]برای مدتی باید plans را روی یخ بگذاریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Take the Stars on Ice figure skating show as an example.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال نمایش اسکیت بازی ستاره ها روی یخ را در نظر بگیرید
[ترجمه ترگمان]ستاره ها را روی اسکیت نمایشی روی یخ به عنوان مثال در نظر بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Even horses had occasionally made the trip on ice bridges formed in previous years.
[ترجمه گوگل]حتی اسب ها نیز گهگاه از روی پل های یخی ساخته شده در سال های گذشته سفر می کردند
[ترجمه ترگمان]حتی اسب هم گاهی اوقات به روی پله ای که در سال های گذشته شکل می گرفت، سفر کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He who cannot put his thoughts on ice should not enter into the heat of dispute. Friedrich Nietzsche
[ترجمه گوگل]کسی که نمی تواند افکار خود را روی یخ بگذارد، نباید وارد گرما در منازعه شود فردریش نیچه
[ترجمه ترگمان]کسی که نمی تواند افکار خود را بر روی یخ بگذارد نباید وارد گرم بحث شود فریدریش نیچه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. After reflux the sample was cooled on ice and centrifuged at 1500 g for 15 minutes.
[ترجمه گوگل]پس از رفلاکس، نمونه روی یخ خنک شد و به مدت 15 دقیقه در 1500 گرم سانتریفیوژ شد
[ترجمه ترگمان]پس از برگشت، نمونه روی یخ سرد شد و در ۱۵۰۰ گرم به مدت ۱۵ دقیقه سانتریفیوژ شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. After this he subsisted on ice cream and cold beer, ferried to his sickbed from the Ritz.
[ترجمه گوگل]پس از این، او با بستنی و آبجو سرد زندگی می‌کرد و از کشتی ریتز به تخت بیماری خود می‌رفت
[ترجمه ترگمان]بعد از این، با آبجو سرد و آبجوی سرد، که از هتل ری تز دراز کشیده بود، به راه افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

If a plan is on ice, a decision has been made to delay it for a period of time
اگر طرحی on ice باشد، یعنی تصمیم گرفته شده که آن را برای مدتی به تعویق بیاندازیم، به تعویق انداختن یک طرح برای یک مدت خاص
...
[مشاهده متن کامل]

Both projects are on ice until the question of funding is resolved.
be put on ice/ The company plans have been put on ice until it decided what its next move might be.
Amid the Israel - Hamas war, Saudi Arabia has decided to put normalization with Israel “on ice” and it is not clear if or when the normalization can be salvaged.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/on-ice
وقتترو طلف می کنی on your ice
در آب نمک خواباندن

کنار گذاشتن چیزی برای استفاده در آینده

بپرس