• : تعریف: readily available. • مترادف: convenient, handy, ready • مشابه: accessible, in stock, in store, nearby
جمله های نمونه
1. Give away any food you have on hand, or lock it up and give the key to the neighbours.
[ترجمه علی ماشا اله زاده] هر غذایی که موجود دارید اهدا کنید، وگرنه قفلش کنید ( انبار را ) و کلید را بدهید به همسایه
|
[ترجمه گوگل]هر غذایی که در دست دارید را بدهید، یا آن را قفل کنید و کلید را به همسایه ها بدهید [ترجمه ترگمان]غذایی را که در دست دارید بدهید، یا آن را قفل کنید و کلید را به همسایه ها بدهید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. A 1200-strong military force will be on hand to monitor the ceasefire.
[ترجمه گوگل]یک نیروی نظامی 1200 نفری برای نظارت بر آتش بس حاضر خواهد بود [ترجمه ترگمان]یک نیروی نظامی ۱۲۰۰ قوی برای نظارت بر آتش بس در دست خواهد بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The national breakdown organizations are on hand to help motorists 24 hours a day.
[ترجمه گوگل]سازمان های ملی خرابی در 24 ساعت شبانه روز آماده کمک به رانندگان هستند [ترجمه ترگمان]سازمان های شکست ملی در حال آماده شدن برای کمک به رانندگان ۲۴ ساعته در روز هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Mr. Blake's secretary is always on hand when he appears in public.
[ترجمه گوگل]منشی آقای بلیک وقتی در انظار عمومی ظاهر می شود همیشه حاضر است [ترجمه ترگمان]وقتی در ملا عام ظاهر می شود، منشی اقای بلیک همیشه دست به دست است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Our staff are always on hand to help.
[ترجمه گوگل]کارکنان ما همیشه آماده کمک هستند [ترجمه ترگمان]کارکنان ما همیشه آماده کمک هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. There are qualified instructors on hand to advise you.
[ترجمه گوگل]مربیان واجد شرایطی هستند که به شما مشاوره می دهند [ترجمه ترگمان]مربیان واجد شرایط برای توصیه به شما وجود دارند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. We are always happy when cash on hand balances expected expenses.
[ترجمه گوگل]ما همیشه خوشحال هستیم که پول نقد هزینه های مورد انتظار را متعادل می کند [ترجمه ترگمان]ما همیشه زمانی خوشحال هستیم که پول نقد از هزینه های مورد انتظار تراز بدست می آید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The Bridal Department will have experts on hand to give you all the help and advice you need.
[ترجمه گوگل]دپارتمان عروس متخصصانی را در اختیار خواهد داشت تا تمام کمک ها و مشاوره های لازم را به شما ارائه دهند [ترجمه ترگمان]اداره عروس به شما کمک خواهد کرد تا تمام کمک هایی که نیاز دارید را به شما بدهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He seemed to expect to be waited on hand and foot.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که انتظار داشت دست و پایش منتظر بماند [ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که انتظار دارد با دست و پا منتظر بماند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The emergency services were on hand with medical advice.
[ترجمه sajad] خدمات اورژانسی با توصیه های پزشکی در دسترس بودند
|
[ترجمه گوگل]اورژانس با توصیه های پزشکی آماده بود [ترجمه ترگمان]خدمات اورژانسی با توصیه های پزشکی در دسترس بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The Cleveland Clog Dancers were on hand to offer instruction on the important steps.
[ترجمه گوگل]Cleveland Clog Dancers آماده ارائه آموزش در مورد مراحل مهم بودند [ترجمه ترگمان]کلیولند Clog Dancers برای ارائه دستورالعمل در مورد مراحل مهم دست به دست هم دادند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Please be on hand at sharp.
[ترجمه گوگل]لطفا در آماده باش در تیز [ترجمه ترگمان]لطفا زود دست به دست بگیرید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Even the town crier of nearby Faringdon was on hand to give an official reception.
[ترجمه گوگل]حتی فریاد شهر فرینگدون در همان حوالی برای پذیرایی رسمی حاضر بود [ترجمه ترگمان]حتی جارچی شهر of نیز برای دادن رسمی به یک میهمانی رسمی دست به دست هم داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Rear Admiral Bruce Richardson will be on hand to discuss defence and related topics.
[ترجمه گوگل]دریاسالار بروس ریچاردسون برای بحث در مورد مسائل دفاعی و مرتبط با آن حضور خواهد داشت [ترجمه ترگمان]دریادار بروس ریچاردسون برای بحث درباره دفاع و موضوعات مربوطه در دست خواهد بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• present; nearby, close; in his possession
پیشنهاد کاربران
در موارد نظامی نیروی آماده یا پشتیبان و در رابطه با استقبال از شخصیت های سیاسی و نظامی که جلوی پله های هواپیما استقبال صورت میگیره از on hand استفاده میکشه The prime minister was on hand to greet the plane
دم دست در موجودی انبار
مانده موجودی
1. در دسترس ، موجود 2. در دست 3. مترادف : ( Available ) : - )
در دسترس، آماده استفاده
در دسترس
دم دست ، آماده، دردسترس
available
در دست یا در دسترس
on hand in case : آماده برای زمانی که. . . - داشتن چیزی محض احتیاط -