در معرض عصبانیت یا ناراحتی مردم بودن
داشتن عقایدی که سبب خشم و ناراحتی مردم میشه
She was on dangerous ground when she was trying to make fun of their priest.
او در معرض خشم و ناراحتی آنها بود وقتی که کشیششان را مسخره میکرد.
داشتن عقایدی که سبب خشم و ناراحتی مردم میشه
او در معرض خشم و ناراحتی آنها بود وقتی که کشیششان را مسخره میکرد.
در موقعیتی که شخصی ممکنه که چیزی بگه یا انجام بده که نتیجه بدی ایجاد کنه و مردم رو عصبانی کنه
داشتن نگرش یا نظری که ممکنه مردم رو ناراحت کنه یا آزار بده