on air

جمله های نمونه

1. The boys are walking on air because their team won the game.
[ترجمه گوگل]پسرها روی هوا راه می روند چون تیمشان بازی را برد
[ترجمه ترگمان]پسرها در حال قدم زدن در هوا هستند، زیرا تیم آن ها بازی را برنده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The radio station is on air from 00 a. m.
[ترجمه گوگل]ایستگاه رادیویی از ساعت 00 صبح روی آنتن است متر
[ترجمه ترگمان]ایستگاه رادیویی از ساعت ۱۱ شروع میشه ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We'll be on air in three minutes.
[ترجمه گوگل]سه دقیقه دیگر روی آنتن خواهیم بود
[ترجمه ترگمان]تا سه دقیقه دیگه در هوا خواهیم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Stricter controls on air pollution would help to reduce acid rain.
[ترجمه گوگل]کنترل دقیق‌تر آلودگی هوا به کاهش باران اسیدی کمک می‌کند
[ترجمه ترگمان]کنترل Stricter در آلودگی هوا به کاهش باران اسیدی کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The DJ was fired after a heated exchange on air with a call-in listener.
[ترجمه گوگل]دی جی پس از تبادل نظر شدید با یک شنونده تماسی اخراج شد
[ترجمه ترگمان]دی جی پس از یک تبادل داغ در هوا با یک تماس تلفنی برکنار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Ever since she met Mark, she's been walking on air.
[ترجمه گوگل]از زمانی که مارک را ملاقات کرد، روی هوا راه می رفت
[ترجمه ترگمان]از وقتی که مارک رو دیده، داره تو هوا راه میره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. During Christmas everybody treads on air.
[ترجمه گوگل]در طول کریسمس همه روی هوا قدم می زنند
[ترجمه ترگمان]در طول کریسمس همه در هوا پرسه می زنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Please write about the effect of tree planting on air in a city.
[ترجمه گوگل]لطفا در مورد تاثیر کاشت درخت بر هوای یک شهر بنویسید
[ترجمه ترگمان]لطفا در مورد تاثیر کاشت درخت بر روی هوا در یک شهر بنویسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He walked on air for getting a high mark.
[ترجمه گوگل]او برای گرفتن نمره بالا روی هوا راه می رفت
[ترجمه ترگمان]او برای پیدا کردن علامت بلند در هوا به راه افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In the past army troops have relied heavily on air support to get them out of trouble.
[ترجمه گوگل]در گذشته، نیروهای ارتش به شدت به پشتیبانی هوایی برای رهایی از مشکلات متکی بودند
[ترجمه ترگمان]در گذشته نیروهای ارتش به شدت بر حمایت از هوا برای بیرون آوردن آن ها از مشکل تکیه کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I'm walking on air.
[ترجمه گوگل]من در هوا قدم میزنم
[ترجمه ترگمان]من دارم میرم تو هوا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Most couples feel they are walking on air on their wedding day.
[ترجمه گوگل]اکثر زوج ها در روز عروسی خود احساس می کنند در حال راه رفتن روی هوا هستند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از زوج ها احساس می کنند که در روز عروسی در حال قدم زدن بر روی هوا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We will be back on air tomorrow morning at
[ترجمه گوگل]فردا صبح ساعت به روی آنتن خواهیم رفت
[ترجمه ترگمان]فردا صبح به هوا بر می گردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Martha felt that she was walking on air and when she entered the kitchen, Annie looked up.
[ترجمه گوگل]مارتا احساس کرد که دارد روی هوا راه می‌رود و وقتی وارد آشپزخانه شد، آنی به بالا نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]مار تا احساس کرد که در حال راه رفتن است و وقتی وارد آشپزخانه شد، آنی سرش را بلند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The staircase appears almost to be floating on air, as it winds its way up three stories.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد پلکان تقریباً روی هوا شناور است، زیرا راه خود را به سه طبقه بالا می رود
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که پلکان در هوا شناور است و هوا را به سه طبقه بالا می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• broadcasting; transmitting live on tv or radio, happening live during broadcasting
very happily

پیشنهاد کاربران

1 - برنامه زنده TV
زنده
روی آنتن

صحبت شده، در حال وقوع، استفاده در حال پخش ( تلویزیون )
https://www. thefreedictionary. com/on - air

بپرس